متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مطالب جالب مطالب جالب | اشعار زیبا

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 174
  • بازدیدها 1,681
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,831
پسندها
49,527
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #141
زیادت را که دزدیدند، کمت را آرزو کردم...

- علیرضا آذر | شـــعر
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,831
پسندها
49,527
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #142
هر که را در خاک غربت پای در گل مانْد مانْد
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را

- سعدی | شـــعر
 
امضا : Amin~

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
27
 
ارسالی‌ها
2,518
پسندها
19,975
امتیازها
48,373
مدال‌ها
33
  • #143
بوی باران،بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای م**س.ت
نرم نرمک میرسد اینک‌بهار
خوش بحال روزگار

از: فریدون مشیری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
27
 
ارسالی‌ها
2,518
پسندها
19,975
امتیازها
48,373
مدال‌ها
33
  • #144
فریادهای عاصیِ آذرخش
هنگامی که تگرگ
در بطنِ بی‌قرارِ ابر
نطفه می‌بندد.
و دردِ خاموش‌وارِ تاک
هنگامی که غوره‌ی خُرد
در انتهای شاخ‌سارِ طولانیِ پیچ‌پیچ جوانه می‌زند.
فریادِ من همه گریزِ از درد بود
چرا که من در وحشت‌انگیزترینِ شب‌ها آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب می‌کرده‌ام

احمد شاملو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #145
تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود اما من نمی‌فهمیدمش

دست او در دست من بود و دلش با این و آن
باز اگر یک جو پشیمان بود می بخشیدمش

از تب غیرت ندیدم اتشی جانسوز تر
او کنارم بود و من با دیگران می دیدمش

هیچ عشقی از خ**یا*نت نیست ایمن این بلا
تا نیامد بر سرم افسانه می نامیدمش

با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی
گفت اگر میخواستم ان روز می بوسیدمش.
- فاضل نظری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #146
ناز کُنی، نَظر کُنی، قَهر کُنی، ستم کُنی
گر که جَفا، گر که وَفا، از تو حذَر نمی‌کنم!
- مولانا
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #147
چقدر ضعیف و کوچکند آنهایی که وقتی اشتباه میکنند

نه توانایی اقرار به اشتباه دارند نه قدرت عذرخواهی!

اسمش را میگذارند غرور و به آن افتخار میکنند.!
- الهی‌ قمشه‌ای
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #148
اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهرِ دل، من به كجا سفر برم؟
- مولانا
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #149
جان چه می‌دانست از دنیا چِها خواهد کشید
خاکبازی‌های طِفلان را تماشا کرده بود
- صائب تبریزی ‌ ‌ ‌‌‌
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #150
چه خوش بودی دلا گَر روی او هرگز نمی‌دیدی
جفاهای چنین از خوی او هرگز نمی‌دیدی

زِ اشکِ ناامیدی کاش ای دل کور می‌گشتی
که زینسان غیر را پهلوی او هرگز نمی‌دیدی
- وحشی بافقی ‌ ‌ ‌‌‌‌
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا