همه چیز در اوج خستگی و بیانگیزگی
با وجود تموم چیزهایی که در من هست
من چیزی برا ارائه ندارم
انگار تموم شدم
ته کشیدم
باتریم خالیه
کار دنیا برعکس شده
زندگی توخالیه
همه چیز سرابه
وجودمون توهمه
ما همه کسایی هستیم پر از ادعا
طبلهای توخالی
بی فکر و بی عمل
دنیامون تیره
خودمون تیرهتر
مدعی روشنی
درحالیکه هر روز سیاهتر
خیلی وقته تشت رسوایی اشرف مخلوقات گوش همه رو کر کرده
ما همه تو کوچه علی چپ
پهلوون پنبههای بیرغبت
تنفر آیا جایز است؟!