متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مطالب جالب مطالب جالب | قطعه‌های کتاب

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 717
  • بازدیدها 5,032
  • کاربران تگ شده هیچ

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #461
«یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمی‌شود به دیگری فهماند، نمی‌شود گفت، آدم را مسخره می‌کنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.»
زنده به گور/صادق هدایت.
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #462
«فکر می کنم بدبختی آدمی این نیست که تجربه ی هیچ‌کس به درد کس دیگری نمی‌خورد. بدبختی اش این است که تجربه های خودش هم دفعه‌ی بعد به شکلی دیگر ظاهر می‌شود که نمی‌تواند آنها را بشناسد.»
آنها که به خانه من آمدند/شمس لنگرودی.
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #463
«تنها فایده تاریخ اینست که از مطالعه‌اش انسان از ترقی و آینده بشر هم نا امید می‌شود‌.»
توپ مرواری/صادق هدایت.
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #464
«یک انتظار خیلی خیلی طولانی رنگ همه چیز را عوض می‌کند.»
وسعت معنای انتظار/نادر ابراهیمی
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #465
«عزیز من! زندگی، بدون روزهای بد نمی‌شود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. امّا، روزهای بد، همچون برگهای پاییزی، باور کن که شتابان فرو می‌ریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان می‌شکنند، و درختْ استوار و مقاوم برجای می‌ماند. عزیز من! برگهای پاییزی، بی‌شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم‌بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند.»
چهل نامه کوتاه به همسرم/نادر ابراهیمی
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #466
«اندوه که از حد بگذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن. آن‌چه اهمیت دارد یک کشتار رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی.»
صادق هدایت.
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #467
«دلم می‌خواهد بروم جایی که واقعا خودم باشم‌ آنجا که با من جور دربیاید... ولی هیچ‌ جا جای من نیست؛ من زیادی‌ام!»
تهوع/سارتر
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #468
«احساس بیهودگی می‌کردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همه‌چیز به هم می‌خورد. نه من قرار بود به جایی برسم و نه کل دنیا. همه‌ی ما فقط ول می‌گشتیم و منتظر مرگ بودیم.»
عامه‌پسند/چارلز بوکوفسکی
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #469
«شب کم‌نظیری بود. از آن شب‌ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به‌قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می‌کردی بی‌اختیار می‌پرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم‌های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟»
شب‌های روشن/فئودور داستایوفسکی
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,477
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #470
«در این روزگار که ما بیش از هر چیز به امید و ایمان احتیاج داریم، مگذار ناامیدی، روزنی به اندازه‌ی سر سوزنی در قلبت پیدا کند و از آنجا هجوم بیاورد. امید را برای روزهای بد، ساخته اند؛ چراغ را برای تاریکی. انسان اگر با مشقت و درد و مصیبت روبرو نمی‌شد، نه به چیزی ایمان می‌آورد، نه به آینده‌ای دل می‌بست، و نه از امید، سلاحی می‌ساخت به پایداری کوه.»
آتش بدون دود/نادر ابراهیمی
 
امضا : اِنزوا؛
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Vana~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 3)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا