متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعرغیرپارسی اشعار ارسنی تارکوفسکی

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,464
پسندها
40,475
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
این جا هیچ کسی نیست
جز من . پرتره ای بر دیوار
پشه ها
پشه ها
پشه ها می خزند
بر بالای چشمان نابینای پیرزن .
پرسیدم : آنجا زیر عینکت در بهشتت
خوش می گذرد؟
زیر چانه اش یک پشه می لغزد
پیرزن جواب می دهد:
و تو آنجا در خانه ات
تنها بودن را دوست داری؟
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,464
پسندها
40,475
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
دیروز
از صبح چشم انتظار تو بودم
می گفتند نمی آید ! چنین می پنداشتند
چه روز زیبایی بود ! یادت هست
روز فراغت و من ، بی نیاز به تن پوش
امروز آمدی پایان روزی عبوس
روزی به رنگ سرب
باران می آمد
شاخه ها وچشم انداز در انجماد قطره ها
واژه که تسکین نمی دهد
دستمال که اشک را نمی زداید .
 
امضا : Kalŏn

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا