- تاریخ ثبتنام
- 18/4/21
- ارسالیها
- 1,537
- پسندها
- 99,526
- امتیازها
- 61,573
- سن
- 30
- نویسنده موضوع
- #141
یاخیرالحافظین
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
آقای آذر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[THANKS]نمیخواستم بغض کنم، نمیخواستم گمان کند که به خاطر مهربانیهای این مدتش دوباره پناه دلنازک و احساساتی گذشتهام، اما اشک در چشمهایم نیش زد و روی گونههایم راه گرفت. با دست دیگرش تندتند آنها را پاک کرد و کمی مردد لبش را روی یکی از همان قطرهها چسباند.
- نمیخوای بهم بگی چی انقدر ناراحتت کرده؟ من اینجام تا بشنوم، حتی فحشم بدی یا دوباره مثل اون شب بهم سیلی بزنی، ولی بعدش...
و قطرهی تازهای که از چشمم سرازیر شد را دوباره به همان شیوهی قبلی مهار کرد:
- دیگه اینجوری بغض نکنی و دل من رو به درد نیاری، هوم؟...
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
آقای آذر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[THANKS]نمیخواستم بغض کنم، نمیخواستم گمان کند که به خاطر مهربانیهای این مدتش دوباره پناه دلنازک و احساساتی گذشتهام، اما اشک در چشمهایم نیش زد و روی گونههایم راه گرفت. با دست دیگرش تندتند آنها را پاک کرد و کمی مردد لبش را روی یکی از همان قطرهها چسباند.
- نمیخوای بهم بگی چی انقدر ناراحتت کرده؟ من اینجام تا بشنوم، حتی فحشم بدی یا دوباره مثل اون شب بهم سیلی بزنی، ولی بعدش...
و قطرهی تازهای که از چشمم سرازیر شد را دوباره به همان شیوهی قبلی مهار کرد:
- دیگه اینجوری بغض نکنی و دل من رو به درد نیاری، هوم؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.