- ارسالیها
- 2
- پسندها
- 6
- امتیازها
- 0
- نویسنده موضوع
- #1
- نام رمان :
- خاطرات یک مرد
- نام نویسنده:
- محمد پارسا صفایی
- ژانر رمان:
- #تراژدی
کد رمان: 5784
ناظر رمان: Abra_.
خلاصه: روزی به خانه پدربزرگم رفتم وقتی رسیدم گفتم پدربزرگ از زمان کوچکی خودت برایم بگو.
آن شروع کرد از زمان ده سالگیاش گفتن
میگفت من در ده سالگی عاشق ماشین شدم چیز خیلی زیادی نمیدانستم
پدرم در دوازده سالگی برایم گوشی خرید
داشتم همه چیز را روز به روز یاد می گرفتم تا اینکه در هجده سالگی گواهینامه گرفتم بعد با کمک پدرم و مادرم ماشین خریدم و... .
ناظر رمان: Abra_.
خلاصه: روزی به خانه پدربزرگم رفتم وقتی رسیدم گفتم پدربزرگ از زمان کوچکی خودت برایم بگو.
آن شروع کرد از زمان ده سالگیاش گفتن
میگفت من در ده سالگی عاشق ماشین شدم چیز خیلی زیادی نمیدانستم
پدرم در دوازده سالگی برایم گوشی خرید
داشتم همه چیز را روز به روز یاد می گرفتم تا اینکه در هجده سالگی گواهینامه گرفتم بعد با کمک پدرم و مادرم ماشین خریدم و... .
آخرین ویرایش توسط مدیر