دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | فاطمه محمدی اصل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع میم.فـــا๛
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها بازدیدها 275
  • کاربران تگ شده هیچ

میم.فـــا๛

نویسنده ادبیات
سطح
9
 
تاریخ ثبت‌نام
25/1/22
ارسالی‌ها
299
پسندها
1,816
امتیازها
11,813
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #1
- همه‌ِ آدمای این کره‌ خاکی بدون استثنا مثل کاغذن همیشه بهشون می‌گفتم آدمای کاغذی آخه‌ با هر بادی می‌لرزن با هر بارونی نازک و خیس وَ بعد پاره می‌شن هر باریم که با پاکن اشتباهاتشون رو پاک می‌کنن بیشتر رد اون اشتباه به جا میمونه!
- پس خودتو ضعیف میدونی؟
- نه هرگز من برای خودم یه آدم جدید ساختم، یه آدم از ذات سنگ که نه باد و بارون نه طوفانو نه هیچ اشتباهی بتونه از پا بندازتش.
- ولی عشق من تونست آدم سنگیت رو آب کنه!
- قبولش دارم چون هیچ سپری در مقابل عشق نساختم بلاخره مطمئن بودم عشق اونقدرا قوی هست که شیطان هم در مقابلش سجده کنه؛ اصلا می‌دونی چیه شاید روزی شیطان عاشق خدا بود برای همین مقابل کسی به جز اون سجده نکرد... .
 
آخرین ویرایش

میم.فـــا๛

نویسنده ادبیات
سطح
9
 
تاریخ ثبت‌نام
25/1/22
ارسالی‌ها
299
پسندها
1,816
امتیازها
11,813
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #2
- یه آرزو کن.
- حالت خوب بشه.
- یه آرزو برای خودت!
- خانوادم زندگی آرومی داشته باشن.
- نمی‌فهمی میگم یه آرزو برای خودت.
- به اونی که دوست دارم برسم و بتونم آسوده خنده قشنگش رو ببینم، خدای من گریه نکن تو الان باید بخندی.
- این اشک شوقه دیوانه، بگو ببینم خنده‌های بین گریم چی اونم قشنگه؟
- نخیرم خیلی زشته اصلا همه اشڪات مال من به شرطی ڪه خنده‌هاتم مال خودم باشه!
 
آخرین ویرایش
عقب
بالا