- ارسالیها
- 2,223
- پسندها
- 6,836
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
نام مجموعه شعر: آلایش دلدادگی
شاعر: تاوان
قالب: غزل
مقدمه:
گفتم دل غریبت کی عزم صلح دارد
آخر تا کی خروشان قصد هرب دارد
گفتی بهر آتش سوختن نباید آموخت
مِی خور و زندگی کن، بگذار خوش ببارد
گفتم غمی جهانگیر سینهام را شکافته
بیا که درد هجران، مرا به کشت دارد
گفتی این شقاوت، بیهوده است و ظاهر
نامش را عشق نهادن، بس جای افت دارد
من راضی به این هجران، هستم و خواهم بود
لیکن نخواه از دل سودا را برون بارد
شاعر: تاوان
قالب: غزل
مقدمه:
گفتم دل غریبت کی عزم صلح دارد
آخر تا کی خروشان قصد هرب دارد
گفتی بهر آتش سوختن نباید آموخت
مِی خور و زندگی کن، بگذار خوش ببارد
گفتم غمی جهانگیر سینهام را شکافته
بیا که درد هجران، مرا به کشت دارد
گفتی این شقاوت، بیهوده است و ظاهر
نامش را عشق نهادن، بس جای افت دارد
من راضی به این هجران، هستم و خواهم بود
لیکن نخواه از دل سودا را برون بارد