نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته دژم | ivy کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ivy
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 112
  • برچسب‌ها
    saeedeh.t
  • کاربران تگ شده هیچ

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #11
من
در امتداد چشم‌های تو
که به وسعت یک کهکشان
خاموش‌اند،
گم می‌شوم.
تمام ستاره‌ها
در نگاهت خاموشی گرفته‌اند
و من،
با فانوسی از اشتیاق،
در جاده‌های بی‌پایان شب،
به دنبال نوری هستم
که دیگر نیست.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #12
دلتنگی‌ام،
مانند قفسی است
که هیچ کلیدی
آن را نمی‌گشاید.
پرنده‌ای هستم
که در این قفس،
میان میله‌های خاطرات تو
گرفتار شده‌ام.
هر بار که بال می‌زنم،
سایه‌ی دست‌های تو
بر دیوار قفس
می‌رقصد.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #13
صدای خنده‌هایت،
در کوچه‌های ذهنم
هنوز طنین دارد؛
اما هر بار که می‌گردم،
فقط دیوارهایی خالی
پاسخم می‌دهند؛
دیوارهایی که
رد سکوت تو
بر آن‌ها نقش بسته است.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #14
شب،
دست‌های مرا
به بند کشیده است
و من،
در تاریکی‌اش
به دنبال نوری می‌گردم
که نام تو را
فریاد می‌زند.
اما هرچه بیشتر می‌جویم،
کمتر می‌یابم.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #15
واژه‌هایی که از تو باقی مانده‌اند،
مثل تکه‌های پازلی‌اند
که هیچ‌گاه
کامل نمی‌شوند
و من،
هر شب
با این تکه‌ها
تصویری از تو می‌سازم
که هرگز واقعی نیست؛
تصویری که
هر بار
بیشتر از من دور می‌شود.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #16
نامت
مثل شعری بی‌پایان،
در ذهنم تکرار می‌شود.
اما هر بار که می‌خواهم
آن را تمام کنم،
واژه‌ها
از زبانم فرار می‌کنند.
نامت،
آهنگی است
که هر بار
ناتمام می‌ماند.
 

ivy

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
160
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #17
دست‌هایت،
مثل کتابی ناخوانده،
در قفسهٔ ذهنم جا مانده‌اند.
هر بار که می‌خواهم بازشان کنم،
صفحه‌ها سفیدند؛
واژه‌ها فرار کرده‌اند،
و تنها بوی کهنگی است
که در هوا می‌ماند.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا