- تاریخ ثبتنام
- 19/3/25
- ارسالیها
- 38
- پسندها
- 35
- امتیازها
- 53
سطح
0
- نویسنده موضوع
- #11
مدير _گفتی برای رسیدن به منافع. تو هنوز خیلی بچه ای و نمی دونی عشق چه بلایی میتونه سر یه آدم بیاره ولی بسه بسه هرچی که دخترم کشیده لطفا این بازی رو تموم کن بزار واسه یه بارم که شده برای خودش زندگی کنه مردم و زنده شدم و دخترم جلوم زره زره آب شد ولی دیگه نمی تونه به شدت روحیش آسیب دیده لطفا تمومش کن
بعد به من پشت کرد و گفت _یه وقت ملاقات برای شما میزارم که همه چیرو بهش بگی از زبون خودت بشنوه بهتره بین منو تو هیچ اتفاقی نمی افته ولی دیگه حق نداری سهیلا رو ببینی تا داغ دلش رو تازه کنی.و امید وارم بتونی با اون دختر زندگی خوبی بسازی
پشت میزش نشست و گفت _بهتره بری و به کلاست برسی
منم بدون هیچ حرفی از اتاق بیرون زدم برام مهم نیست که دیگران چه احساسی نسبت به من پیدا میکنن من فقط باید فرزانه...
بعد به من پشت کرد و گفت _یه وقت ملاقات برای شما میزارم که همه چیرو بهش بگی از زبون خودت بشنوه بهتره بین منو تو هیچ اتفاقی نمی افته ولی دیگه حق نداری سهیلا رو ببینی تا داغ دلش رو تازه کنی.و امید وارم بتونی با اون دختر زندگی خوبی بسازی
پشت میزش نشست و گفت _بهتره بری و به کلاست برسی
منم بدون هیچ حرفی از اتاق بیرون زدم برام مهم نیست که دیگران چه احساسی نسبت به من پیدا میکنن من فقط باید فرزانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.