• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه با آفتاب، غریبه | ف.سین کاربر انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع F.Śin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 161
  • کاربران تگ شده هیچ

F.Śin

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,277
پسندها
17,220
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
22
سطح
25
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد داستان: ۶۲۰
ناظر: Raha~ Raha~

به‌نامِ او

نام داستان کوتاه: با آفتاب، غریبه
نام نویسنده: ف.سین(F.śin) کاربر انجمن یک رمان
ژانر: #عاشقانه
خلاصه‌:
«تاریکی، سهمِ ابدی قلبی بود که با دوست‌‌داشتن اُنس گرفته و به یک‌باره، از آن جدا می‌گردد»؛ حال آن‌که افروز که گمان‌ می‌برد روی خوش زندگی را دیده است، با وقوعِ ماجرایی تلخ، باورش را نسبت به دوست‌داشتن از دست می‌دهد. در این میان، کیاراد، او ‌که همیشه پنهان از دیده بود، تصمیم می‌گیرد راهنمای مسیرِ درستِ دوست‌داشتن باشد تا بلکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

Raha~

مدیر تالار ترجمه + مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار گردشگری
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
2,197
پسندها
14,697
امتیازها
38,678
مدال‌ها
45
سطح
24
 
  • مدیر
  • #2
992202_224e8f314cb4445b28c7cb338a41c745.jpg
"والقلم و مایسطرون"
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن داستان خود،

خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین **♡ تاپیک جامع مسائل مربوط به داستان‌کوتاه ♡**

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با داستان به لینک زیر مراجعه فرمایید!
♧♡ تاپیک جامع برای مسائل رمان نویسی ♧♡

برای انتخاب ژانرِ مناسبِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] F.Śin

F.Śin

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,277
پسندها
17,220
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
22
سطح
25
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
توی این داستان کوتاه، دوست داشتم ترکیبِ دوتا محاوره رو در دیالوگ و مونولوگ‌ها کنار هم امتحان کنم ببینم چجوری می‌شه:)

مقدمه:
شبیهِ آفتاب بود، دوست‌داشتن
و من اواسطِ تابستانی گرم، یخ بسته بودم.
در این شهر، کسی با آفتاب آشنا نبود،
کسی به زندگی‌های کم‌نور نمی‌تابید،
کسی شهامتِ تجربه‌ی «عشق» را نداشت
و کسی نمی‌خواست داستان بنویسد،
داستانِ پیوند تارِ خود به پودِ دیگری.
من،
در میانه‌ی آدم‌هایی که از «احساس کردن» هم هراس داشتند،
چه می‌کردم؟
نمی‌دانم!
فقط سایه‌ای بر زندگی‌ام گسترش می‌یافت و هر روز غریبه‌تر می‌شدم، با آفتاب!

(۱)
نگاه کن که غم درونِ دیده‌ام،
چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
چگونه سایه‌ی سیاهِ سرکشم،
اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کن
تمامِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

F.Śin

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,277
پسندها
17,220
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
22
سطح
25
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
سنگین بود!
چیزی که روی قلبم احساس می‌کردم، سنگین بود. مثل همون چیزی که روی پلک‌هام حس می‌کردم و باعث می‌شد نتونم خیلی خوب باز نگهشون دارم. مثل چیزی که روی گلوم بود و نمی‌ذاشت آب دهانم رو قورت بدم.
درد، وزن داشت. وزنش رو روی خودم احساس می‌کردم. دوست داشتم بلند شم و نمی‌شد. مثل همیشه نفس بکشم و نمی‌شد.
عجیب بود اما هم‌زمان با این درد، خشم هم ریشه‌دار شده بود و برعکس درد که انرژی رو ازت می‌گرفت، خشم، بهت قدرتی می‌داد تا علی‌‌رغم ناتوانی، بتونی فریاد بزنی. منم تونستم، وقتی روی میز کوبیدم و گفتم:
- زبون هر دوتون رو موش خورده؟ چرا هیچی نمی‌گید؟ چرا توجیه نمی‌کنید؟ مگه همیشه همین‌کار رو نمی‌کردید؟ مگه آخرش من نبودم که جای شماها معذرت می‌خواستم، چون هر بار این من بودم که اشتباه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 7)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا