تو وقتی اونا رفتن برو سر وسایلاش.اون وسیله ای رو که دوست داره بردار و یه جای امن قایم کن.ترجیحا اینکارو توی مهر ماه که مدررسه ها باز هستن بکن تا بهت شک نکنن.بعد که برگشت و دنبال اون وسیلش گشت و دید نیست اون موقع میشینه گریه میکنه.(یکم اینجا دلت خنک میشه)یا اینکه برو ابنبات یا لواشکی یا خوراکی که اون دوست داره رو بخر و بیا بشین جلوش با ملچ و ملوچ بخور اگه بهت گفت به منم بده بگو نمی دم.لجشو دربیار.برای اینکه مامانو بابات بهت نگن که بهش بدی یه دونه بیشتر نخر .بعد که بهت گفتن بهش بده توام همشو سریع بخور و بگو دیگه تموم شد.مثلا من داداشمو میزاشتم بالای تخت.(تختمون دو طبقه بود)بعد نردبونم برمیداشتم تا نیاد پایین .و بهش میگفتم من دارم میرم...