یه شب با چند نفر از پسرعمو و دخترعموهام رفتیم جنگل که یه سری هم به زمین های کشت بزنیم
تو اتاق نشسته بودیم که دیدیم پسرعموم جیغ کشید پرید تو اتاق گفت خاک بر سرمون شد پول اینترنت جور شد یالا زود اروم اروم بریم بیرون کسی نبینه گنج پیدا کردم انقدربراش خندیدم گفت نه بقران به جون خودم گنج بابا گنج
چه وضعیتی بود
روی زمین سینه خیز میرفتیم جیغ های خفیف میکشیدیم چقدر فحش شنیدم که چرا داریم راه رو برعکس میریم
اخرش که سر گنج رسیدیم صدتا صلوات و دعا خوندیم که طلسم نداشته باشه جن های شریف نگیرن مارو
پسرعموم با گریه داشت خاک هارو برمیداشت دخترعموم گفت بدبخت مگه پول ندیدی
بیچاره
علی گفت پول بیابونی ندیدم نادیده بدبخت
چشمتون روز بد نبینه خاک هارو که برداشتیم فقط یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
یه شب با چند نفر از پسرعمو و دخترعموهام رفتیم جنگل که یه سری هم به زمین های کشت بزنیم
تو اتاق نشسته بودیم که دیدیم پسرعموم جیغ کشید پرید تو اتاق گفت خاک بر سرمون شد پول اینترنت جور شد یالا زود اروم اروم بریم بیرون کسی نبینه گنج پیدا کردم انقدربراش خندیدم گفت نه بقران به جون خودم گنج بابا گنج
چه وضعیتی بود
روی زمین سینه خیز میرفتیم جیغ های خفیف میکشیدیم چقدر فحش شنیدم که چرا داریم راه رو برعکس میریم
اخرش که سر گنج رسیدیم صدتا صلوات و دعا خوندیم که طلسم نداشته باشه جن های شریف نگیرن مارو
پسرعموم با گریه داشت خاک هارو برمیداشت دخترعموم گفت بدبخت مگه پول ندیدی
بیچاره
علی گفت پول بیابونی ندیدم نادیده بدبخت...