متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

...خاطرات خانوادگی شما....

  • نویسنده موضوع Deli_D
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 724
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Deli_D

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
692
پسندها
19,084
امتیازها
46,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #11
رفتم خونه مادربزرگم دخترعموم هم همونجا بود گفت بده با گوشیت برم گیم بازی کنم گفتم مال بچه ها نیست برو انور
گفت دلی مادربزرگ نفسش گرفت گوشیمو انداختم تند رفتم تو اتاق دیدم مادربزرگم خوابه اومدم دیدم رفته بالا اب انبار بازی میکنه بچه 9 ساله بالای یه اب انبار باغ ته جراته بقران
 

K_H

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
50
پسندها
898
امتیازها
6,833
مدال‌ها
6
  • #12
روی میز نشسته بودم شیشه اش شکست
فقط شانس اوردم زیرش چوب بود جیزیم نش گرنه سوراخ میشدم
 
امضا : K_H
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا