- ارسالیها
- 23
- پسندها
- 2,317
- امتیازها
- 13,073
- نویسنده موضوع
- #1
وای ما رفتیم تو مدرسه یه ملت ریختن سرمون یکی میگفت وای خاله ژاکی دلم واست تنگولید بود یکی میگفت وای عمه شهلا چغدر تغییر کردی میمون هر کی یه چی میگفت بعد کلاسامون تمام به هم ریخته بود هر کدوم از رفیقام یه جابودن بعد معاونمون گفت جواهر نشان و چراغی بیان سرود منو دختر خالم رفتیم شروغ کردیم اهنگ شیک ماکان بندو بادوستام خوندن خلاصه معاونمونم جری شد کلی نصیهتمون کرد رفتیم کلاس با کلی کاراگاه بازی بادختر خالم کیان (اسمش ژیناست بهش میگن کیان). ادامس گذاشتیم رو صندلی معلممون بعد معلم علوم پارسالمون اومد نشست وقتی پاشد یکی از این چاپلوسا گفت وای خانوم مانتو تون کثیفه معلمون گفت کار کدوم احمقی بود
داشتم غبض روح میشدم البته کیان کم از من نداشت گفت احمق بهم برخورد گفتم من گفت زور برو دفتر این کیان...
داشتم غبض روح میشدم البته کیان کم از من نداشت گفت احمق بهم برخورد گفتم من گفت زور برو دفتر این کیان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.