گفتگوی آزاد کدوم خاطراتت و با کی خیلی دوست داری؟؟...........

  • نویسنده موضوع Ashk
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 58
  • بازدیدها 1,954
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

I.Râstâ

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/18
ارسالی‌ها
247
پسندها
17,752
امتیازها
38,073
مدال‌ها
15
سطح
23
 
  • #11
یبارم با دوستام رفتیم مشهد
منو ملیکا وسیله آوردیم مثلا احضار جن کنیم
یکی از دخترای لوسِ جمع از حال رفت:laughting:
بعد جالب بود اونموقع ما ازون اسکل تر بودیم فک میکردیم مُرده دیگ :|
 

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,574
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #12
یکی از بهترین خاطراتم مال مدرسه اس چهار نفری من و ملیکا و نرگس و زینب افتادیم به جون ماشین معلممون و چهار چرخش رو خعلی شیک و مجلسی پنچر کردیم خداراشکر میگویم که لو نرفتیم وگرنه اخراج رو شاخش بود
 
امضا : .Asal.r

Elena

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/4/18
ارسالی‌ها
364
پسندها
15,166
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • #13
خاطراتی که با بابام دارمو از همه بیشتر دوست دارم بعدشم خاطرات با اکیپم اصلا خاطره نیستن که جوکن :laughting:
 

mehrabi83

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #14
همیشه بهترین خاطراتم با خودم بوده:/
والاخو هرجا خاطرات خوبم بوده منم بودم@_@همیشه بهم وصلیم ما...خخ
 
امضا : mehrabi83

Ashk

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
23
پسندها
2,320
امتیازها
13,073
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
نه کلا هر دیقه که از خواب پا میشم یاد ژینام
صبا مامانم بیدارم میکنه طبق عادت همیشه ژینا بهش میگم آنا یکم اب بپاش رو صورتم خیلی خوابم میاد دس از سرم بردار
همیشه صبا میذفتیم مدرسه از این برنامه ها داشتیم
 
امضا : Ashk

Ashk

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
23
پسندها
2,320
امتیازها
13,073
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
قبلنا به زور مامانم راضی میشد بریم بازار اخه ما کلا بیشتر هفته با مامانو خاله بیرون بودیم الان خودش به زور منو میبره رفتیم کسرا مال کنار پله برقی که ژینا ازش میترسید بره بالا افتادم اخرین باری که رفتیم ابرومون رفت اخه از رو پاه برقی تا ته سکندری خورد
بعد اون اولین بار بود کیرفتم خیلی بده زندگی
 
امضا : Ashk

Ashk

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
23
پسندها
2,320
امتیازها
13,073
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
رفتم مدرسه واسه اولین بار تو عمرم تنها از پله ها که بالا میرفتم اکیپ شیدا خیلی بد نگا میکردن اسم اکیپ شیداس چون اول اسم همشون کنار هم شده شیدا
شیوا سر دستشون گف اخی ابجی اجیش مرده تنهاس انچنان دعوامون گرفت که نگو همه ناظما به زورجدامون کردن انقد این شیوا رو زدم وقتی جدا شدیم اصلا قیافش قابل شناسایی نبود
یاد دعوا ی ژینا با هانیه افتادم انقد زدش که به التماس افتاد
 
امضا : Ashk

Ashk

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
23
پسندها
2,320
امتیازها
13,073
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
با پسر عموهام که دوتا شون داداشای ناتنیمن...اون یکیم که پسرعموی سه تامون میشد...شر بودیم تو کل فامیل...اصن اسم چهارتامون که میومد همه اه میکشیدن...با وجود اختلاف سنیامون پایه همدیگه بودیم...هنوزم هستیم ولی الان شدیم سه تا با یه دنیا غم...دیگه هیچکس شادی ما سه تارو نمیبینه شدیم سه تا ادم افسرده...درکت میکنم عزیزم...من شصتو سه روزه که پسرعموی عزیزمو از دست دادم...اون رفتو منو تیوا و تیما موندیم تو این دنیا با یه عالمه خاطره مشترک...که با هربار مرور کردنشون دیگه باید گریه کنیم نه بخندیم...جای امید بینمون خالیه افتضاح...حالا برای خاطره ساختن باهاش باید روی سنگ قبرش باهاش حرف بزنیم...شصتو سه روزه هیچکس لبخند ما سه تارو ندیده...دیگه نمیتونیم ببینیمش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ashk

Moon._.star

ناظر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
27/10/18
ارسالی‌ها
389
پسندها
17,226
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • #19
همین دیروز خعلی خوشگل با دوستای خنگم رفتیم سینما اونم چه فیلمی!!!!!
اهوی پیشونی سفید دو:|
اون یکی از بس هل کرده بود به جای اینکه پله برقی رو انتخاب کنه که بره پایین رفته بود رو پله برقی بالا رو
اخرم خعلی شیک،رفت تو میله های اون جا با خاک یکسان شد بدبخت نگهبان از خنده سرخ شده بود
ما این جور ادمایی هستیم:))))
 
امضا : Moon._.star

Ashk

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
23
پسندها
2,320
امتیازها
13,073
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
همین دیروز خعلی خوشگل با دوستای خنگم رفتیم سینما اونم چه فیلمی!!!!!
اهوی پیشونی سفید دو:|
اون یکی از بس هل کرده بود به جای اینکه پله برقی رو انتخاب کنه که بره پایین رفته بود رو پله برقی بالا رو
اخرم خعلی شیک،رفت تو میله های اون جا با خاک یکسان شد بدبخت نگهبان از خنده سرخ شده بود
ما این جور ادمایی هستیم:))))
خخخخخ
مام قبلنا که اکیپ بودیم زیاد از این کارا میکردیم کلا همه اکیپ به حز منو زریا از پله برقی وحشت داشتن اخ یادش به خیر
 
امضا : Ashk
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا