بدترین بلایی که سر یه نفر آوردی چی بوده؟

  • نویسنده موضوع mahdieh83
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 134
  • بازدیدها 4,553
  • کاربران تگ شده هیچ

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,868
پسندها
77,365
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #81
امضا : Maede Shams

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,260
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #82
امضا : mehrabi83

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,868
پسندها
77,365
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #83
:/خیلی بیشعوری:/
خخخ مرسی لطف داری
اصن هرکار بگی من با این علیرضا کردم
اونم خیلی بلاها سرم آورده ولی
کلا الان برابریم
دارم برنامه ریزی میکنم فردا برم خونش چتر بشم!
ساجده هم خونه ی خواهرشه چون خواهرش بچش تازه ب دنیا اومده
علیرضا هم 2 میاد خونه
میرم سزش چتر میشم نقشه هامم اجرا میکنم:laughting:
 
امضا : Maede Shams

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,260
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #84
خخخ مرسی لطف داری
اصن هرکار بگی من با این علیرضا کردم
اونم خیلی بلاها سرم آورده ولی
کلا الان برابریم
دارم برنامه ریزی میکنم فردا برم خونش چتر بشم!
ساجده هم خونه ی خواهرشه چون خواهرش بچش تازه ب دنیا اومده
علیرضا هم 2 میاد خونه
میرم سزش چتر میشم نقشه هامم اجرا میکنم:laughting:
من جاش بودما:/
 
امضا : mehrabi83

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,868
پسندها
77,365
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #85
امضا : Maede Shams

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,589
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #86
من کلا بیشتر کرم ریزیام عمل و عکس العمله بیشترم بین خودم و دوستای دوران بچگیمه و باز بیشترش با آریا
ما یه سری اومدیم با ماشین رفتیم خرم آباد منم عاشق عکاسی دوربینم همه جا مث بچم پیشمه داشتم از یه ارتفاع خیلی زیاد دقیق یادم نمیاد کجا بود ولی میدونم رو کوه بود بینشم یه پل خیلی قشنگ بود از این پلا که با دو تا طنابه و وسطش چوبه خیلی ترسناکن می‌ری روش تکون تکون‌می خوره من رو این وایساده بودم داشتم از دره بینش که یه ابشارم اونجا بود عکس هنری می گرفتیم بقول بابام!
این آریای بیشعور نکبتم آخ که هنوز یادش می افتم آتیش می گیرم اومد پشت سرم وایساد یه پخ گفت بعدم رو پل پرید منم هم خودم لیز خوردم هم دوربینم افتاد رفت ته دره :( دوربینم به باااد فنااا رفت یعنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .Asal.r

Elena

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/4/18
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,113
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • #87

شَفَــق

عکاس انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/10/18
ارسالی‌ها
1,515
پسندها
59,948
امتیازها
63,073
مدال‌ها
27
سن
21
سطح
43
 
  • #88
قابل بیان نیست
 
امضا : شَفَــق

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/3/18
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,041
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
سطح
35
 
  • #89
خواهرم شبا تو خواب راه میره
یه شب رفت بیرون فکرکردم شاید رفته دستشویی اما یادم اومد دسشویی تو خونه مامانبزرگم داریم چرا نرفت اونجا!
رفتم بیرون و خواستم خودمو بهش برسونم اما دیر شده بود از حیاط رفت بیرون.
موهاش شدید فرفریه مثل خودم اما مال من شانه میشه مال اون از بس فر ریزه و درهمه نمیشه و پف کرده ست.
حس کردم کسی پشت سرمه چون خونه مامانبزرگم جن داشت ترسیدم اما پشت سر خواهر رفتم تا بالاخره یه جا گیرش اوردم و زدم تو صورتش از خواب بیدارش کردم و موقع برگشتن موهای هردومگتامون عین این جنگلیا شده بود خخح خلاصه رفتیم تا در حیاط رو باز کردم یهو صدای جیغی بلند شد که گفت جن!
حالا من بدو خواهرم بدو کجا قایم شیم!
خلاصه درخونه رو پیدا کردم و خودمو انداختم توش اما چنان مادرم با چوب زد پس کله ام که تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MEHR.AFAQ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/3/18
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,041
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
سطح
35
 
  • #90
من راجب جن و پری و ... خوناشام و... خیلی تحقیق کردم یه شب با دوستام جمع شدیم که احضار کنیم.
شروع که کردیم مثل این رمانا صدای باد زیاد شده بود و...
بعد یهو دوستم گفتم اون چیه و از ترس بیهوش شد
حالا منم برنمیگردم تا ببینمش از ترس داشتم سکته میکردم بالاخره دل به دریا زدم و نگاش کردم یه جیغ زدم که برق روشن شد و مامانم با موهای فرفریش متعجب نگام کرد :/
 
امضا : MEHR.AFAQ
عقب
بالا