- ارسالیها
- 4,868
- پسندها
- 77,356
- امتیازها
- 95,555
- مدالها
- 48
البته من بعد از اون بلایی که سرش اوردم ایکس باکسو پلی استیشنمو جمع می کردم وقتی میومد خونمون
البته من بعد از اون بلایی که سرش اوردم ایکس باکسو پلی استیشنمو جمع می کردم وقتی میومد خونمون
:/خیلی بیشعوری:/ن ولی من با علیرضا این کارو کردم
بماند ک بازون کلا کبود شد
هر چی هم فحش اختراع شده بود و نشده بود بهم داد:straight_face:
خخخ مرسی لطف داری:/خیلی بیشعوری:/
من جاش بودما:/خخخ مرسی لطف داری
اصن هرکار بگی من با این علیرضا کردم
اونم خیلی بلاها سرم آورده ولی
کلا الان برابریم
دارم برنامه ریزی میکنم فردا برم خونش چتر بشم!
ساجده هم خونه ی خواهرشه چون خواهرش بچش تازه ب دنیا اومده
علیرضا هم 2 میاد خونه
میرم سزش چتر میشم نقشه هامم اجرا میکنم
من جاش بودما:/
من کلا بیشتر کرم ریزیام عمل و عکس العمله بیشترم بین خودم و دوستای دوران بچگیمه و باز بیشترش با آریا
ما یه سری اومدیم با ماشین رفتیم خرم آباد منم عاشق عکاسی دوربینم همه جا مث بچم پیشمه داشتم از یه ارتفاع خیلی زیاد دقیق یادم نمیاد کجا بود ولی میدونم رو کوه بود بینشم یه پل خیلی قشنگ بود از این پلا که با دو تا طنابه و وسطش چوبه خیلی ترسناکن میری روش تکون تکونمی خوره من رو این وایساده بودم داشتم از دره بینش که یه ابشارم اونجا بود عکس هنری می گرفتیم بقول بابام!
این آریای بیشعور نکبتم آخ که هنوز یادش می افتم آتیش می گیرم اومد پشت سرم وایساد یه پخ گفت بعدم رو پل پرید منم هم خودم لیز خوردم هم دوربینم افتاد رفت ته دره :( دوربینم به باااد فنااا رفت یعنی...
خخ مرسیایول تو باعث افتخار دخترایی!