بدترین بلایی که سر یه نفر آوردی چی بوده؟

  • نویسنده موضوع mahdieh83
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 134
  • بازدیدها 3,904
  • کاربران تگ شده هیچ

hedeyh2002

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/11/18
ارسالی‌ها
36
پسندها
526
امتیازها
3,013
سن
22
سطح
0
 
  • #61
یه بار سر کلاس داشتم چرت میزدم معلم گفت مگه کمپ ترک اعتیاده
گفتم اههههههههه شما بلدین معتادم ترک بدین مگه
 
امضا : hedeyh2002

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,056
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
6
 
  • #62
برا جشن 22بهمن داشتیم پرچم میزدیم ازینور ب اونور اخرش حدودای 3 /4 تایی بود ک موند در و دیوار مدرسه هم دیگ جا نداشت ب پیشنهاد یکی از بروبچ 2تاش رو کردیم تو لوله اگزوز ماشین معلم فیزیکمون از بس گیر الکی میداد ب ما چن تا!!! بنده خدا تا 4روز بی ماشین بود
درس عبرتی شد برا بقیع معلما
 

mahdieh83

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
479
پسندها
4,872
امتیازها
23,673
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #63
امضا : mahdieh83

hedeyh2002

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/11/18
ارسالی‌ها
36
پسندها
526
امتیازها
3,013
سن
22
سطح
0
 
  • #64
یه بار سر زنگ ورزش توپ رو زدم تو سر معلم شیمی که داشت میرت تو کلاس البته داشتم سرویس میزدم ها
 
امضا : hedeyh2002

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,871
پسندها
97,411
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #65
آهان..پسرخالم
[ک میشه داداش رضاییم]
20سالشه...خیلی با هم راحتیم انقد تو سر و کله ی هم میزنیم ک همه از دستمون عاصی ان!
این بهم گفته بود یه دختری رو دوست داره..شمارش هم بهم داده بود...منم رفتم زنگ زدم به دختره عکس خودم و پسرخالم و فرستادم براش گفتم این نامزد داره
ب پسر خالمم گفتم دختره رو با یه پسری دیدم
چشمتون روزِ بد نبینه
اینا بدونِ اینکه ب من بگن رفتن با هم دعوا ک چرا منو بازی دادی
منم خونه تنها بودم
پسرخالم زنگ زد درو وا کردم دیدم با دختره اومده
یه جوری نگام کرد ک اصن توجهی ب دختره نکردم فقط جیغ کشیدم"علی غلط کردم"اونم اعصابش داغون بود ولی باهام شوخی میکرد.یه "میکشمت مائی"گفت دنبالم دوید.
قشنگ شمردم 15دورِ کامل دورِ خونه دنبالِ هم دویدیم آخرشم منو گرفت انقد قلقلکم داد ک داشتم جان ب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,590
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #66
یه بار تو اردو با بروبچ رفتیم اردوگاه رو ببینیم یکم که رفتیم دیدیم یه سگ خوابیده پشت دیوار دوستم حواسش نبود خیلی اروم داشت از کنار دیوار رد میشد منم زدم رو دنده شوخی خرکی و یه داد بلند کشیدم سگه یهو بلند شد دوستمم تا دیدش جیغ زد سگه هم احساس خطر کرد و افتاد دنبال دوستم(طفلی شلوارش بارونی شد خخ) خدارو شکر که سگه بسته بود ولی بازم زنجیر خیلی دراز بود هیچی دیه بعدش کلی کتک خوردم چهار نفر به یه نفر اخ که هنوز جای کتکا درد میکنه
 
امضا : .Asal.r

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,871
پسندها
97,411
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #67
نمی خواد بگی یکم حدس زدم
ولی اون روز واقعا بدترین روز زندگیم بود
الان خودم و جات میزارم دلم میخواد از همون طبقه ی آخرِ پاساژ خودم و پرت کنم پایین
آدم تو استخرِ یه متری غرق بشه ولی مسخره ی این پسرا نشه:|
 
امضا : Maede Shams

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,590
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #68
یه بار تو اردو با بروبچ رفتیم اردوگاه رو ببینیم یکم که رفتیم دیدیم یه سگ خوابیده پشت دیوار دوستم حواسش نبود خیلی اروم داشت از کنار دیوار رد میشد منم زدم رو دنده شوخی خرکی و یه داد بلند کشیدم سگه یهو بلند شد دوستمم تا دیدش جیغ زد سگه هم احساس خطر کرد و افتاد دنبال دوستم(طفلی شلوارش بارونی شد خخ) خدارو شکر که سگه بسته بود ولی بازم زنجیر خیلی دراز بود هیچی دیه بعدش کلی کتک خوردم چهار نفر به یه نفر اخ که هنوز جای کتکا درد میکنه
 
امضا : .Asal.r

Elena

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/4/18
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,165
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • #69
من کلا بیشتر کرم ریزیام عمل و عکس العمله بیشترم بین خودم و دوستای دوران بچگیمه و باز بیشترش با آریا
ما یه سری اومدیم با ماشین رفتیم خرم آباد منم عاشق عکاسی دوربینم همه جا مث بچم پیشمه داشتم از یه ارتفاع خیلی زیاد دقیق یادم نمیاد کجا بود ولی میدونم رو کوه بود بینشم یه پل خیلی قشنگ بود از این پلا که با دو تا طنابه و وسطش چوبه خیلی ترسناکن می‌ری روش تکون تکون‌می خوره من رو این وایساده بودم داشتم از دره بینش که یه ابشارم اونجا بود عکس هنری می گرفتیم بقول بابام!
این آریای بیشعور نکبتم آخ که هنوز یادش می افتم آتیش می گیرم اومد پشت سرم وایساد یه پخ گفت بعدم رو پل پرید منم هم خودم لیز خوردم هم دوربینم افتاد رفت ته دره :( دوربینم به باااد فنااا رفت یعنی دیگه از اونجا بلند نشدم رو پل نشسته بودم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,871
پسندها
97,411
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #70
من کلا بیشتر کرم ریزیام عمل و عکس العمله بیشترم بین خودم و دوستای دوران بچگیمه و باز بیشترش با آریا
ما یه سری اومدیم با ماشین رفتیم خرم آباد منم عاشق عکاسی دوربینم همه جا مث بچم پیشمه داشتم از یه ارتفاع خیلی زیاد دقیق یادم نمیاد کجا بود ولی میدونم رو کوه بود بینشم یه پل خیلی قشنگ بود از این پلا که با دو تا طنابه و وسطش چوبه خیلی ترسناکن می‌ری روش تکون تکون‌می خوره من رو این وایساده بودم داشتم از دره بینش که یه ابشارم اونجا بود عکس هنری می گرفتیم بقول بابام!
این آریای بیشعور نکبتم آخ که هنوز یادش می افتم آتیش می گیرم اومد پشت سرم وایساد یه پخ گفت بعدم رو پل پرید منم هم خودم لیز خوردم هم دوربینم افتاد رفت ته دره :( دوربینم به باااد فنااا رفت یعنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams
عقب
بالا