- ارسالیها
- 57
- پسندها
- 691
- امتیازها
- 3,763
- مدالها
- 7
بعضی وقتا ترجیح میدی از هرکس که دورته فرار کنی .... یکم از مشغله هات و کم کنی و بشی همون مهشاد دلشادی که دلشاد واقعی بود ... تصمیم میگیری شرط بندی کنی ... از همون خریت های دبیرستانی کنی ... از بالای دوازده تا پله بپری پایین و خودت و ناقص العضو کنی ...
بعضی وقتا لازم میدونی که پرونده های روی میزت و جمع کنی ... یه کش و قوس درست و حسابی به خودت بدی و آوار بشی روی همون پرونده ها و اصلا به فشاری که عینکت به صورتت می یاره ، اهمیت ندی و یه چرت درست و حسابی بزنی ...
بعضی وقتا مثل این یک ماه اخیر که توی عذاب وجدان غرق شدی ، لازم میدونی که به افرادی سر بزنی که در حق شون ظلم کردی ... میری پیششون و اونا با آغوش باز ازت استقبال می کنن و بالاخره بعد از سه ماه بغضت میشکنه و وسط مدرسه جلوی دانش...
بعضی وقتا لازم میدونی که پرونده های روی میزت و جمع کنی ... یه کش و قوس درست و حسابی به خودت بدی و آوار بشی روی همون پرونده ها و اصلا به فشاری که عینکت به صورتت می یاره ، اهمیت ندی و یه چرت درست و حسابی بزنی ...
بعضی وقتا مثل این یک ماه اخیر که توی عذاب وجدان غرق شدی ، لازم میدونی که به افرادی سر بزنی که در حق شون ظلم کردی ... میری پیششون و اونا با آغوش باز ازت استقبال می کنن و بالاخره بعد از سه ماه بغضت میشکنه و وسط مدرسه جلوی دانش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.