من چن تا رمان عاشقانه خوندم
همین چن روز پیش نوشته یکی از فامیلامون ک همه فک میکنن دختر عمومه رو خوندم
مقدمش خییییلی فول و توپ بود
مثلا با یه حرف خوب شرو شده بود
که فک کنم وصیت نامه پدرش بود
من دوس دارم رمان جوری شرو بشه ک زیاد شبیه این خزا نشه
ابتدایی که به انتها متصل بشه البته نه اونطور خز مانند یجوری که کنجکاو کننده باشه تقریبا رها بشه دوباره در طول رمان یکم بهش پرداخته بشه و درپایان دوباره برسیم اول رمان
چیزی مثل رمان هیسه محمدرضا
اصلا من کل ملاکهام شده این کتاب-_-
اوم خب با یک اتفاق مهم اما گنگ توی طول داستان.
میتونه هم باید صحنه اروم شروع بشه و کمی بعدش یک اتفاق هیجان انگیز یا مهم بیوفته.
نه اینکه توی خونه بیدار بشه ها. یک مکان دیگه پارکی توی تاکسی و جایی .