متون و دلنوشته‌ها | حمید جدیدی |

  • نویسنده موضوع SHIRIN.SH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 111
  • بازدیدها 2,939
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #91


سارا: من اینروزا خیلی خسته ام؛

گاهی فکر میکنم که حال هیچ کاری رو ندارم...

باب: این همیشه هم بد نیست.

مثلا وقتی که محکم بغلت کردم؛ تا می تونی خسته باش عزیزم.


| حمید جدیدی |
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #92
نامه شماره11



محبوبم!

ای همیشگی تر از آفتاب

ای دلیل بی بدیع عشق و روز مَرّه گی

ای واژه هایِ جاریِ میان سطرها و شعرها

و زیبایی ات

نشانه ای ست از معشوقه های تمام نامه های جهان،

ای که "دوستت دارم"...

موهای بازِ توست

آویخته از دو سمت بر روی شانه هات...

و عطری که از تن ات در آشپزخانه جا مانده است

چه عاریه ی معطری ست

افتاده به جانِ دارچین و هل

تنیده به پوست نازک لیموهای زرد

چای... ؟

چای و شکر، صورت ماه توست!

وقتی که با دو گوی مشکین وُ محصور در قاب صورتی نجیب...

دندان های سپیدت را

با لبخندی معجزه وار

به مزارع لطیف...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #93



گردنبند رو بست دور گردنم و آروم در گوشم گفت :

این گردبند مثل عشق میمونه، هیچ وقت از خودت دورش نکن،

برگشتم به سمت صورتش و گفتم :

فقط یه بدی داره، برای دیدنش باید همیشه یه آینه باشه،

دیگرون بیشتر از خودم می بیننش و بیشتر از من لذت میبرن،

و خودم هر بار که بخام حس کنم هست، باید با انگشتام لمسش کنم. وقتی هم که اتفاقی گمش کنم،

دستپاچه و مضطرب همه جا رو باید دنبالش بگردم و اگه پیداش نکنم ...

گفت : من کنارتم،

روبروت و پُشتِت

کنارت تا مردم ما را با هم ببینن،

روبروت مثل یه آینه،که هر وقت تو چشام نگا کنی عشق رو ببینی

پُشتِت،...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #94
نامه شماره 10




محبوبم

خلاصه ی تمام نامه های عاشقانه ی جهان را برایت خواهم نوشت...

بی هیچ حاشیه و طفره ای؛

بی هیچ مقدمه و سرآغازی

خواهم نوشت " دوستت دارم"

که این دو واژه؛ خود موهبتی بزرگ است

که می توان بارها و سخاوتمندانه، بخشید...!

بی آنکه بهانه ای داشته باشیم

بی هیچ انتظاری حتی

بی هیچ گله و شکایتی ...!

خواهم نوشت که " دوستت دارم"

و تو آنرا خواهی خواند

چرا که محبوب کم حوصله ی من

همیشه وقت کمی داشت!

چرا که محبوب کم حوصله ی من

همیشه کارهای مهمتری داشت!

چرا که محبوب کم حوصله ی من...

و من تنها خواهم...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #95
نامه شماره9



محبوبم...!

گفته بودی که دوستم نخواهی داشت؛

گفته بودی که نفرتی ملول را؛ جایگزین عشق آتیشنت خواهی کرد.

و چیزهای بیشتری هم گفته بودی:

"که روزی خواهی رفت

که دور خواهی شد

و از هزارتوی خاطرات جا مانده

هیچ یک؛ مانعی برای این گسستگی نیست..."

گفته بودم تا به حال...؟!

که رفتنت و دوری

که نفرت بی کرانت

و خاکسترِ سردی که از عشق بی مثالت به جا مانده...

حتی خروارها خاطرات کهنه و دوریخته ات،

یقینی ست که از عشق دارم!

گفته بودم تا به حال ...؟!

که دوستت داشته ام

که دوستت دارم

و دوستت خواهم داشت!

| حمید جدیدی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #96
نامه شماره8




محبوبم!

دنیا ویرانه ی کوچکی ست...

ما یادگرفته ایم که گریستن، بخشی از انسان است...

مثل درد؛

مثل زخم ها،

مثل تنهایی!

ما یادگرفته ایم؛ بگرییم...

چرا که درد و تنهایی و زخم را نمی توان پنهان کرد

چرا که "دوستت دارم" را نمی توان پنهان کرد

و قلب های سرخ حتی

از زیر پیراهن هایمان هم پیداست



حالا تو ای رنج همیشگی

ای صلابت وصف ناپذیر اندوه های پنهانی

به من بگو

اگر دوستت نداشته باشم

چگونه زنده بمانم...؟

که آیا انسان بی درد را می توان آدمی نامید؟

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #97
نامه شماره7


محبوبم!

قلب، امن ترین عضو بدن است. و شاید برای همین است که ما همیشه؛ عشق و دردهامان را آنجا پنهان می کنیم.

اینکه مثل یک راز سربسته؛ در سینه ام پنهانی، چیز عجیبی نیست...!

تو عشقی، تا زنده بمانم

و درد ...

تا مرگ؛ حلاوتی بی حصر داشته باشد.



محبوبم!

فرمانده می گفت: "قلب ها" را نشانه بگیرید. قلب که بشکفد، حتی مُرده ها را هم، به اعتراف وا می دارد.

حالا برای نشان دادنِ تو؛ باید به گلوله های سربی دل خوش کرد!

نترس و ماشه را به سمت قلبم نشانه بگیر...!

نشانه بگیر تا دیده شوی

و عشق و درد را از من...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #98
نامه شماره 6



محبوبم...

گاه بی دلیل می نویسم؛ روزنامه می خوانم و یا عکاسی می کنم!

بی دلیل میخوابم، بیدار می شوم، به اداره می روم و خرید می کنم!

بی دلیل چای می نوشم و به هنگام گرسنگی، بی دلیل غذا می خورم.

همه ی کارهایم بی دلیل است ...

مثل گریه کردن و خندیدن

مثل تفریح های شبانه با دوستانم.

مثل رقصیدن حتی

حالا اگر به تو فکر می کنم و دوستت دارم...

بخاطر این است که برای این زنده ماندن های بی دلیل...

دلیل محکمی داشته باشم.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #99
نامه شماره 5



محبوبم...
از چه بگویم!
زندگی تاوان دارد و عشق بیشترینش است.
از چه بگویم که راضی ات کند، از ته دل بخندی...
بعد پیش خودت فکر کنی: شادیِ بزرگی را در چنته ات پنهان کرده ای!
از مرگ...
یا زندگی
از کدام بگویم که عشق زوال ناپذیر باشد و معرفت واژه ای که پلیدی ها را کتمان کند؟!
کتمان کنم؟
چه را؟
آدم ها که همچنان هستند و گربه ها بی هیچ ترسی روی دیوار معاشقه می کنند.
چه را؟
تنهایی که همیشه هست و سایه ها هستند و چیزهای غمگین تری هم هست که دستش را توی پیراهنم کرده!
بدهم؟!
تو میگویی قلبم را بدهم؟
و بی قلب آیا می...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,915
پسندها
128,520
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • نویسنده موضوع
  • #100
نامه شماره4



محبوبم...
گاه به خانه ی کوچکمان فکر می کنم.
به قاب عکسی که ما را محکمتر از همیشه، کنار هم نگه می داشت.
درست شبیه یک بیلبورد کوچک، که روی دیوار نصب شده بود و خوشبختی را برایمان تبلیغ می کرد.
خانه، شهر کوچکی بود که آینه... دریا، پنجره ... آسمان، کاناپه ... قرارگاهی عاشقانه و آشپزخانه ... رستورانی بود که تنها میزش را همیشه برای ما رزو کرده بودند.
جای خالی تو، جالی خالی نیمی از آدم هاست، که نیم دیگرش رو به تراس، سیگار می کشد.
بخاطر من نه...!
بخاطر خوشبختی
بخاطر قرار های عاشقانه
بخاطر دریایی زلال
بخاطر آسمان و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا