متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها | حمید جدیدی |

  • نویسنده موضوع SHIRIN.SH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 111
  • بازدیدها 3,264
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #81


مرا دوست بدار!

مرا آرام دوست بدار!

مرا بسان نوازش باد بر گندمزار

بسان کشیدگی موج بر امتداد ساحل

و سادگی بی حصرِ آسمانی آبی

دوست بدار!

مرا دوست بدار!

مرا آرام دوست بدار!

قلبی که هفتاد بار در دقیقه می تپد...

یقینا زیباتر از پمپاژهای بی امانِ شوقی گذراست،

و دردی که کهنه و قدیمی ست

رنجی به مراتب

کمتر از زخم های تازه خواهد داشت



مرا دوست بدار!

مرا آرام دوست بدار!

و در سفری که بی انتهاست

بسان یک موسیقی بی کلام

جاده ای بی مسافر

و راهی که منتهی به دره ای عمیق است...

آرام

آرامتر

دوست بدار

چرا که شیب...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #82
نامه شماره18



محبوبم!

چیزهای کوچکتر

همیشه ترس بیشتری به همراه دارد!

مثل مرگ یک عزیز

که در عوض شهری جنگ زده ما را بیشتر می ترساند

مثل زخم کوچک روی انگشت

که در عوض عضوی که از تن ات خارج کرده اند

ما را بیشتر می ترساند

مثل صدای شکستن پنجره...

در عوض صدای شکستن رعد!

مثل شکستنِ...

آیا کسی صدای شکستن قلبی را شنیده است!؟

و این عجیب نیست که

که چونین شکستن بی صدا

این همه ترس دارد؟

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #83
نامه شماره17



محبوبم!

از پیری نترس

که چون همیشه برایم زیبا خواهی بود!

این قلب مهربان توست

که مرا چون کودکی شاد

در پی پروانه ای زیبا...

به سمت خود می کشاند!



از پیری نترس

و به مردی فکر کن که با هر چروک بر تنت

زخم هایش پنهان می شود

و با هر موی سپید...

بختش آرام می گیرد



گودی زیر چشم هات...

مرا به عمق بیشتری از دوست داشتن

خواهد برد

و دست های لرزانت

می تواند بارها

تنهایی ام را بتکاند.

از پیری نترس

و با تصویر شکوهمندی که از تو خواهم سرود...

مرا دوست تر بدار :



"قله ای پوشیده از برف

که گل های...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #84
نامه شماره16



محبوبم!

این نامه را بارها نوشتم

و هربار خطی به آن اضافه

سطری از آن را کاسته ام...!

تنها جمله ای که دست نخورده باقی ماند

"دوستت دارم" بود

که چون عروسی زیباست...

در میهمانی شبانه ای شلوغ.

نه می شود از آن چشم برداشت

و نه، نزدیک شد...

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #85
نامه شماره 15

محبوبم

از بوسه هایی که ذخیره کرده بودم

از عطر موهایی که استنشاق...

از لمس دست هات، میان دستانم

چندتایی بیشتر نمانده!

زمستان سردی پیش روست

و من از همیشه پیر و خسته تر...



گاهی صدای سایش استخوان هایم را می شنوم

که توامان با صدای باد بر پنجره

دوری ات را سخت تر می کند!

زمستان سردی پیش روست...

و یخبندان

عصرهای جمعه را منقبض تر کرده است

گلویم را منقبض تر کرده است

قلبم را

و این تخت

که روزی به قدر هر دومان جا داشت!



می شنوی؟

صدای مرا می شنوی؟

و این نامه را...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #86
نامه شماره 14





محبوبم!

معشوقه ی نداشته ی این روزهام...

تو هم مثل من تنهایی...؟!

و از نبودن جفت پرنده ای که پرواز کرد

به گریه های پنهانی فکر می کنی؟



مثل من به دریا

به موج های پرتلاطم

که هر بار جنازه ای را پس میزنند...!

به این هجمه ی مزمن از عشق

به سرسام درختان در باد

به انجماد زیرِ صفر دست ها

به باران بی جا

به شتک های بی امان باد بر پنجره

به چایِ مانده و سیاه عصر

به خنده های بی دلیل و سرد

به من...

به من فکر میکنی؟

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #87
شماره 13



محبوب ابدی

مرگ همیشه آرام و بی صدا نیست

صدای شکستن شاخه ای در باد

افتادن استکان بلورین از دستان زنان گریان

بستن نابه هنگام درب اتاق

سقوط قاب عکسی دو نفره...

خُرد شدن اشیا به وقت جنون

خُرد شدن استخوان هام

خُرد شدن استخوان هام

خُرد شدن استخوان هام...



_ برای ادامه ی این نامه

کمی از شانه های محبوبم را بیاورید

باید برای مرثیه ی عشق

هق هق مردانه ای سر دهم..._

| حمید جدیدی |
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #88
نامه شماره12



محبوبم

دوری...

و این دوری چون پس لرزه های زلزله ای خانمان برنداز

استخوان هایم را می لرزاند

بگو چند تَرَک بردارم ؟

چند بار فرو بریزم ؟

تا باور کنی که خانه های سست

آسیب پذیرترند

خانه؟

می پرسی کدام خانه؟

من روستای کوچکی بودم در دوردست ها

که هر بار کسی در تن ام خانه ای ساخت...!

شانه هام

از آن یک زوج عاشق بود با دیوارهای کاهگلی و سقفی چوبی

دست هام

مدرسه ای که دوست داشتن می آموخت

پاهام

پلی معلق؛ که رودِ خروشان روستا را امن تر می کرد

و سینه ام...

آه سینه ام

خانه ی تو بود که با هر نفس

بادی خنک را از...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #89


به واقع

دوست داشتنی در کار نیست!

و ما ناچارا

به یکدیگر ‌پناه می بَریم.

گاهی از ترس

گاهی از تنهایی

و بیشتر اما

برای پر کردن جای خالی کسی که قبلا و اشتباهی

دوستش میداشتیم ...

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #90


راستش فرقی نمی کند

که گلبرگ های کوکبِ توی دستانم ...

زوج اند یا فرد !

" دوستت دارم "...

مثل پدربزرگ

که وقتی می خواست

بی بی را به خواسته ای ترغیب کند

دانه های تسبیح تماما

"خیر ... " استخاره می شد.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا