دیالوگ دیالوگ‌های ماندگار سینمای ایران

[hany pary]

دقت کردین آدما تو ارتباطشون
از یه جایی ناخودآگاه بجای "شما" میگن "تو"؟
عجیبه‌ ها...




رگ‌خواب

 

[hany pary]

- شما طرفدار کی هستی؟ ما نفهمیدیم...!

+ من طرف اوناییم که طرفداریشونو چماق نمیکنن بزنن تو سر ملت...!




نمایش "درخواب‌دیگران"

 

[SAN.SNI]

چقدر قدرت داشتن لذت بخشه...
اینکه بتونی دست افتاده ای رو بگیری
و بلند کنی...


ندارها

 

[SHIRIN.SH]

‏+ شده تا حالا کسی به دلت بشینه؟
- آره ولی من به دلشون ننشستم، یعنی قبلا یکی به دلشون نشسته بوده.
شبهای روشن​

 

[NEGIN BARZAN~]

- مردم منو می‌دیدن می‌گفتن مخش تکون خورده. ولی من به مامانم گفتم من دلم تکون خورده نه مخم. مادرم می‌گفت گور بابای مخ، تو دلت قد صدتا مخ می‌ارزه، به خدا گفت، به همین زمین قسم گفت...
+ مادرت نپرسید عاشق کی شدی؟ نپرسید اسمش چیه؟
- مادرا که از آدم چیزی نمی‌پرسن. همه چیو خودشون می‌دونن.

ستاره بود

 

[NEGIN BARZAN~]

- برای چی اومدی ایران؟
+ برای چی نیام ایران؟ اینجا وطنمه، اینجا نیام، کجا برم؟
- پس چرا تا الان آمریکا بودی؟
+ اونجا هم وطنمه، چون...
- وطن مثل مادر آدم می‌مونه، مگه آدم می‌تونه دوتا مادر داشته باشه؟ می‌تونه؟
+ دوتا پدر چی؟ می‌تونه؟

مصادره

 

[NEGIN BARZAN~]

«از وقتی تصمیم گرفتم دیگه نبینم، خیلی چیزا دیدم

بید مجنون»​

 

[NEGIN BARZAN~]

«خدا؟
آره خدا بزرگه. خودمون ساختیمش که هروقت توی دردسر افتادیم، یکی از راه برسه و بگه خدا بزرگه؛ اما اشکالش اینه که زیادی بزرگه!

خیلی دور، خیلی نزدیک»​

 

[NEGIN BARZAN~]

«فاصله‌ی حُریت و خریت همه‌ش یک نقطه‌ست. ندیدی و نشنیدی که خیلی از مجید بدترها یک بشه حُر شدن، خیلی از من و تو بهتر یک بشه خر!

اخراجی‌ها»​

 

[NEGIN BARZAN~]

«از طناب بالا رفتن بلد باشید، دیگر فرقی نمی‌کند چاه باشد یا چاله، خودتان را نجات می‌دهید.

رسوایی»​