نام مجموعه اشعار: کاش میشد... شاعر: مارال مقدمه:کاش می شد اتفاق های دور و برمان واقعی نبودن و همه از خیال امده بودند. خوردن کودکی برزمین، افتادن برگی از درخت، خزیدن کرم ها، پرواز ادم ها پر کشیدن شان از زندگی... . کاش می شد همه وهمه خیال بودند و بس... .
نام مجموعه اشعار: کاش میشد... شاعر: مارال مقدمه:کاش می شد اتفاق های دور و برمان واقعی نبودن و همه از خیال امده بودند. خوردن کودکی برزمین، افتادن برگی از درخت، خزیدن کرم ها، پرواز ادم ها پر کشیدن شان از زندگی... . کاش می شد همه وهمه خیال بودند و بس... .
نام مجموعه شعر: کاش میدانستم شاعر: پناه سازگار ویراستار: بیتا شایان مقدمه: از درد و رنج واژههایی آشنا مینویسم، غافل از آنکه افکار ما روزی مجسم خواهند شد؛ امّا به امیدِ مرهم. داغ میشوم بر دل آدمی مسکوت، گوشهی اتاقی تاریک مینویسم از غم.
نام مجموعه: از دل شاعر: پناه سازگار ویراستار: ریحانه نمازیفرد مقدمه: در هیاهوی شهر، سکوت ممتدی درونمان شروع به نواختن میکند؛ دیگر واژهها سخن نمیگویند... و شب میشود... .
نام مجموعه اشعار: پرواز خیال نویسنده: عارفه حمزه مقدمه: وقتی دست به دامان خیالم میشوم، این حقیقت است که میمیرد. شعرها از عمق خیالات برمیخیزند و مانند پرندهای پرمیکشند. بر سکوی قلم فرود میآیند و با جوهر احساس روی دفتر روزگار اشعاری میشوند از اعمال پرواز خیال من!
به نام یگانه کیمیاگر هستی مجموعه اشعار: کوچه باغ شعر قالب: غزل، مثنوی شاعر: نگین بای مقدمه: به چشمانت قسم ای یار زیبا به فردایت قسم ای ماه تابان منم آن عاشقت تا میتوانی بگو از عشق و جان در این حوالی پ.ن: تمام اشعار سروده شده توسط نویسنده و دارای وزن است.
نام مجموعه: وقتی طبیعت میسراید شاعر: delaram1221 تگ: شاعرانه ویراستار: | Ṃὄђᾄммᾄḋ | مقدمه: گاهی از تماشای طبیعت درس میگیرم. گویا کتابیست پر از پند و اندرز، شاید تکتک موجهای دریا اینگونه میخروشند تا هر یک، پندی را به ساحل هدیه دهند. گاهی هم با تماشایش یاد تو میافتم، یاد اینکه تو حتی از...
نام مجموعه شعر: کاش میدانستم شاعر: پناه سازگار ویراستار: بیتا شایان مقدمه: از درد و رنج واژههایی آشنا مینویسم، غافل از آنکه افکار ما روزی مجسم خواهند شد؛ امّا به امیدِ مرهم. داغ میشوم بر دل آدمی مسکوت، گوشهی اتاقی تاریک مینویسم از غم.
نام مجموعه: از دل شاعر: پناه سازگار ویراستار: ریحانه نمازیفرد مقدمه: در هیاهوی شهر، سکوت ممتدی درونمان شروع به نواختن میکند؛ دیگر واژهها سخن نمیگویند... و شب میشود... .