اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار پرواز خیال|عارفه حمزه کاربر انجمن یک رمان

[A.Hamzeh]

نام مجموعه اشعار: پرواز خیال
نویسنده: عارفه حمزه
مقدمه: وقتی دست به دامان خیالم می‌شوم، این حقیقت است که می‌میرد. شعرها از عمق خیالات برمی‌خیزند و مانند پرنده‌ای پرمی‌کشند. بر سکوی قلم فرود می‌آیند و با جوهر احساس روی دفتر روزگار اشعاری می‌شوند از اعمال پرواز خیال من!​

 

[hadi]

•| بسم رب العشق |•

​

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[A.Hamzeh]

درد من:

من اگر حاتم طائی بودم
سکه‌ی زرین و آن دولت باقی داشتم
قلبم دگر از عشق تو سرشار نبود!
حالم دگر از بودنت تو زار نبود!
درد من رخت گران و زر وافر نیست
غم من بی‌کسی و این دل بیمارست بس​

 

[A.Hamzeh]

مقصر:

اگر غم دارد این دوران همه تقصیر من است
جیب‌ها خالی، کیسه‌ها پر، همه تقصیر من است
نوزادی اگر از بی‌کسی مرد، همه تقصیر من است
اینجا که کسی شاد نیست، همه تقصیر من است
دنبال مقصر می‌گردی؟ مرا دریاب
دنیای تو گر نابود شد، همه تقصیر من است​

 

[A.Hamzeh]

درد دل عاشق:

دنیا اگر بی‌وفاست، تو بی‌نوایی نکن!
راه اگر دور است، تو سنگ‌اندازی نکن!
قلب من این روزها، عاشق درمانده است
بودن تو این روزها، درد دل عاشق است​

 

[A.Hamzeh]

غم:

گَر گردِ ما گرد شوند آن گُردان
برخیزد ناله از نای نیِ بی‌نوا
درد من درد دل آن سودا
غم من قدر مطلق به میان این باغ​

 

[A.Hamzeh]

مکار:

«این روزها پر از غزلِ نصفه‌نیمه‌ام
با من چه مانده جز کلماتی دچار تو؟

بی تو به مرگ می‌گذرد روزگار من
بی من چگونه می‌گذرد روزگار تو؟»

غم هجران تو را شب‌ها به بالین می‌برم
این درد آخر مرا می‌کند عاشق بیمار تو

​

 

[A.Hamzeh]

شکارچی جنگل این روزگار منم
ببین چگونه می‌روم به شکار تو

چنگ در قلب تو دارد این دلم
صد ناله‌ها برمی‌خیزد از نگاه‌تو

​

 

[A.Hamzeh]

این مجنون دل مرده و خوار و ذلیل
درمانده می‌آید به چه کار تو؟

من گدای خاکی و تو پادشاه فلک
دست گدایی می‌برم من به دربار تو
​

 

[A.Hamzeh]

چرخ فلک می‌چرخاند و می‌چرخد
ببین چگونه افتاده‌ام در گیر و دار تو

هر چه می‌دوم در پی تو دور می‌شوی مرا
آخر روزی به چنگ می‌آورم قلب فداکار تو
​