(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #141 عشق تو و بلای جان، جان من و وفای تو …
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #142 عقل کجا پی برد شیوه سودای عشق؟! باز نیابی بـه عقل سر معمای عشق
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #143 عقل تو چون قطره اي اسـت مانده ز دریا جدا چند کند قطره اي فهم ز دریای عشق …
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #144 عشق جانان همچو شمعٖم از قدم تا سر بسوخت مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود آتش سوزنده بـر هم عود و هم مجمر بسوخت
عشق جانان همچو شمعٖم از قدم تا سر بسوخت مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود آتش سوزنده بـر هم عود و هم مجمر بسوخت
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #145 چومویت مشکبار آمد سفر کن سحرگه بر صبامویی گذر کن مرا مویی ز حال خود خبر ده ز مویت مژده باد سحر ده
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #146 بی تو نیست آرامم کز جهان تو را دارم هرچه تو نِه اي جانا، من ز جمله بیزارم همچو شمع میسوزم همچو ابر می گریم همچو بحر میجوشم، تا کجا رسد کارم…
بی تو نیست آرامم کز جهان تو را دارم هرچه تو نِه اي جانا، من ز جمله بیزارم همچو شمع میسوزم همچو ابر می گریم همچو بحر میجوشم، تا کجا رسد کارم…
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #147 ز عشقت سوختم اي جان کجایی بماندم بی سر و سامان کجایی نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی نه در جان نه برون از جان کجایی
ز عشقت سوختم اي جان کجایی بماندم بی سر و سامان کجایی نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی نه در جان نه برون از جان کجایی
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #148 بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل جان و دل من تویی اي دل و اي جان من هست دل عاشقت منتظر یک نظر تا کـه برآید ز تو حاجت دو جهان من
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل جان و دل من تویی اي دل و اي جان من هست دل عاشقت منتظر یک نظر تا کـه برآید ز تو حاجت دو جهان من
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #149 گفتی مرا چو جویی در جان خویش یابی چون جویمت کـه در جان، بس بی نشان نشستی برخاست ز امتحانت یکبارگی دل من من خود کیم کـه با من در امتحان نشستی تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی
گفتی مرا چو جویی در جان خویش یابی چون جویمت کـه در جان، بس بی نشان نشستی برخاست ز امتحانت یکبارگی دل من من خود کیم کـه با من در امتحان نشستی تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی
(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 16/8/20 #150 غرقه دریای عشقت گشته ام …