نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,795
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,071
خرد هر کجا گنجی آرد پدیدز نام خدا سازد آنرا کلید
خدای خرد بخش بخرد نوازهمان ناخردمند را چاره ساز
رهائی ده بستگان سخنتوانا کن ناتوانان کن
نهان آشکارا درون و برونخرد را به درگاه او رهنمون
برارنده‌ی سقف این بارگاهنگارنده نقش این کارگاه
ز دانستنش عقل را ناگزیربزرگی و دانائیش دلپذیر
به حکم آشکارا به حکمت نهفتستاینده حیران ازو وقت گفت
سزای پرستش پرستنده راتولا بدو مرده و زنده را
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,072
خدایا توئی بنده را دستگیربود بنده را از خدا ناگزیر
توئی خالق بوده و بودنیببخشای بر خاک بخشودنی
به بخشایش خویش یاریم دهز غوغای خود رستگاریم ده
تو را خواهم از هر مرادی که هستکه آید به تو هر مرادی به دست
دلی را که از خود نکردی گمشنه از چرخ ترسد نه از انجمش
چو تو هستی از چرخ و انجم چه باکچو هست آسمان بر زمین ریز خاک
جهانی چنین خوب و خرم سرشتحوالت چرا شد بقا بر بهشت
از این خوبتر بود نباشد دگر
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,073
محمد که بی‌دعوی تخت و تاجز شاهان به شمشیر بستد خراج
غلط گفتم آن شاه سدره سریرکه هم تاجور بود و هم تخت گیر
تنش محرم تخت افلاک بودسرش صاحب تاج لولاک بود
فرشته نمودار ایزد شناسکه مارا بدو هست از ایزد سپاس
رساننده ما را به خرم بهشترهاننده از دوزخ تنگ زشت
سپیده دمی در شب کایناتسیاهی نشینی چو آب حیات
گر او بر نکردی سر از طاق عرشکه برقع دریدی برین سبز فرش
ره انجام روحانی او دادمانره آورد عرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,074
به هر مدتی گردش روزگارز طرزی دگر خواهد آموزگار
سرآهنگ پیشینه کج رو کندنوائی دگر در جهان نو کند
به بازی درآید چو بازیگریز پرده برون آورد پیکری
بدان پیکر از راه افسونگریکند مدتی خلق را دلبری
چو پیری در آن پیکر آرد شکستجوان پیکری دیگر آرد بدست
بدینگونه بر نو خطان سخنکند تازه پیرایه‌های کهن
زمان تا زمان خامه‌ی نخل بندسر نخل دیگر برآرد بلند
چو گم گردد از گوهری آب و رنگدگر گوهری سر برآرد ز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,075
چو فیاض دریا درآمد به موجز کام صدف در درآرد به اوج
از آن ابر کاتش در آب افکندزمین سایه بر آفتاب افکند
دگر باره دولت درآمد به کاردل دولتی با سخن گشت بار
فرو رفت شب روز روشن رسیدشباهنگ را صبح صادق دمید
دگر باره بختم سبک خیز شدنشاط دلم بر سخن تیز شد
چو دولت دهد بر گشایش کلیدز سنگ سیه گوهر آید پدید
همه روز را روزگارست نامیکی روزدانه‌ست و یک‌روز دام
چو فرمان ده نقش پرگار کنبه فرمان من کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,076
شنیدم که بالای این سبز فرشخروسی سپیداست در زیر عرش
چو او برزند طبل خود را دوالخروسان دیگر بکوبند بال
همانا که آن مرغ عرشی منمکه هر بامدادی نوائی زنم
برآواز من جمله مرغان شهربرارند بانگ اینت گویای دهر
نظامی ز گنجینه بگشای بندگرفتاری گنجه تا چند چند
برون آر اگر صیدی افکنده‌ایروان کن اگر گنجی آکنده‌ای
چنین نزلی ار بخت روزی بودسزاوار گیتی فروزی بود
چو بر سکه شاه بستی زرشهمان خطبه خوان باز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,077
زهی آفتابی که از دور دستبه نور تو بینیم در هر چه هست
چراغ ارچه باشد هم از جنس نورجز او را به او دید نتوان ز دور
نه آن شد کله داری پادشاهکه دارد به گنجینه در صد کلاه
کله داری آن شد که بر هر سرینهد هر زمان از کلاه افسری
دماغی که آن در سر آرد غرورز سرها تو کردی به شمشیر دور
چو عالی بود رایت و رای شاههمش بزم فرخ بود هم سپاه
توئی رایت از نصرت آراستهتردد ز رای تو برخاسته
کیان گر گذشتند ازین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,078
به این گل که ریحان باغ منستدر ایوان تو شب چراغ منست
برآرای مجلس برافروز جامکه جلاب پخته‌ست در خون خام
تو می‌خور بهانه ز در دوردارمرا لب به مهرست معذوردار
به آن جام کارد در اندیشه هوشهمه ساله می‌خوردنت باد نوش
دلت تازه با داو دولت جوانتو بادی جهان را جهان پهلوان
قران تو در گردش روزگارمیفتاد چون چرخ گردان ز کار
بلندیت بادا چو چرخ کبودکه چرخ از بلندی نیاید فرود
دو تیغی‌تر از صبح شمشیر تو
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,079
سخن را نگارنده‌ی چرب دستبنام سکندر چنین نقش بست
که صاحب دوقرنش بدان بود نامکه بر مشرق و مغرب آوردگام
به قول دگر آنکه بر جای جمدو دستی زدی تیغ چون صبح‌دم
به قول دگر کو بسی چیده داشتدو گیسو پس و پیش پیچیده داشت
همان قول دیگر که در وقت خوابدو قرن فلک بستد از آفتاب
دیگر داستانی زد آموزگارکه عمرش دو قرن آمد از روزگار
دگر گونه گوید جهان فیلسوفابومعشر اندر کتاب الوف
که چون بر سکندر سرآمد زمان
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,080
گمان بودشان کانچه قرنش دراستنه فرخ فرشته که اسکندر است
از این روی در شبهت افتاده‌اندکه صاحب دو قرنش لقب داده‌اند
جز این گفت با من خداوند هوشکه بیرون از اندازه بودش دو گوش
بر آن گوش چون تاج انگیختهز زر داشتی طوقی آویخته
ز زر گوش را گنجدان داشتیچو گنجش ز مردم نهان داشتی
بجز سرتراشی که بودش غلامسوی گوش او کس نکردی پیام
مگر کان غلام از جهان درگذشتبه دیگر تراشنده محتاج گشت
تراشنده استادی آمد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا