نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,815
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,161
آن چیست یکی دختر دوشیزه‌ی زیبااز بوی و مزه چون شکر و عنبر سارا
زو بوسه بیابی اگر او را بزنی کاردهر چند تو با کارد بوی آن تن تنها
چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتدمانند دو کاسه که بود پر ترحلوا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,162
به چه ماند جهان مگر به سرابسپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدوهمه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشته‌اند همهاندر این خیمه‌ی چهار طناب
گر ندیدی طناب هاش، ببینجملگی خاک و باد و آتش و آب
بر مثال یکی پلیته شدیچند گردی به سایه و مهتاب؟
از چه شد همچو ریسمان کهنآن سرسبز و تازه همچو سداب
خوش خوش این گنده پیر بیرون کرداز دهان تو درهای خوشاب
وان نقاب عقیق رنگ تو راکرد خوش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,163
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شبکارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت اوموی من مانند روز و روی تو مانند شب
ای پسر گیتی زنی رعناسب بس غرچه فریبفتنه سازد خویشتن را چون به دست آرد عزب
تو ز شادی خندخند و نیستی آگاه ازاناو همی بر تو بخندد روز و شب در زیر لب
چون خوری اندوه گیتی کو فرو خواهدت خورد؟چون کنی بر خیره او را کز تو بگریزد طلب؟
چون طمع داری سلب بیهوده زان خونخواه دزدکو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب؟
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,164
ای شب تازان چو ز هجران طنابعلت خوابی و تو را نیست خواب
مکر تو صعب است که مردم ز توهست در آرام تو خود در شتاب
هرگز ناراست جز از بهر توچرخ سر خویش به در خوشاب
تو چو یکی زنگی ناخوب و پیردخترکان تو همه خوب و شاب
زادن ایشان ز تو، ای گنده‌پیر،هست شگفتی چو ثواب از عقاب
تا تو نیائی ننمایند هیچدخترکان رویکها از حجاب
روی زمین را تو نقابی ولیکایشان را نیست نقابت نقاب
چند گریزی ز حواصل در این
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,165
ای روا کرده فریبنده جهان بر تو فریب،مر تو را خوانده و خود روی نهاده به نشیب
این جهان را بجز از بادی و خوابی مشمرگر مقری به خدای و به رسول و به کتیب
بر دل از زهد یکی نادره تعویذ نویستا نیایدش از این دیو فریبنده نهیب
بهره‌ی خویشتن از عمر فرامشت مکنرهگذارت به حساب است نگه‌دار حسیب
دامن و جیب مکن جهد که زربفت کنیجهد آن کن که مگر پاک کنی دامن و جیب
زیور و زیب زنان است حریر و زر و سیممرد را نیست جز از علم و خرد زیور و زیب
کی شوی عز و شرف بر سر تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,166
ای آنکه جز طرب نه همی بینمت طلبگر مردمی ستور مشو، مردمی طلب
بر لذت بهیمی چون فتنه گشته‌ایبس کرده‌ای بدانکه حکیمت بود لقب
چون ننگری که چه می‌نویسد بر این زمینیزدان به خط خویش و به انفاس تیره‌شب؟
بنویسد آنچه خواهد و خود باز بستردبنگر بدین کتابت پر نادر عجب
اندیشه کن یکی ز قلمهای ایزدیدر نطفها و خایه‌ی مرغان و بیخ و حب
خطی پدرت و دیگر مادرت و تو سومخطیت بیدو دیگر سیب و سوم عنب
خطیت اسپ و دیگر گاوست و خر سومخطیت بارو دیگر برگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,167
این جهان خواب است، خواب، ای پور بابشاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنی‌ی چشم مرا خوش خوش ببردروشنیش، ای روشنائی‌ی چشم باب
تاب و نور از روی من می‌برد ماهتاب و نورش گشت یکسر پیچ و تاب
پیچ و تابش نور و تاب از من ببردتا بماندم تافته بی‌نور و تاب
آفتابم شد به مغرب چون بسیبر سرم بگذشت تابان آفتاب
جز شکار مردم، ای هشیار پور،نیست چیزی کار این پران عقاب
این عقاب از کوه چون سر برزنداز جهان یکسر برون پرد غراب
گرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,168
ای غریب آب غریبی ز تو بربود شبابوز غم غربت از سرت بپرید غراب
گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریبگرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب
هر درختی که ز جایش به دگر جای برندبشود زو همه آن رونق و آن زینت و آب
گرچه در شهر کسان گلشن و کاشانه کنیخانه‌ی خویش به ار چند خراب است و یباب
مرد را بوی بهشت آید از خانه‌ی خویشمثل است این مثلی روشن بی پیچش و تاب
آب چاهیت بسی خوشتر در خانه‌ی خویشزانکه در شهر کسان گرم گهان پست و جلاب
این جهان، ای پسر، اکنون به مثل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,169
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،بشنو سال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرزدیده‌است چشمه‌ای که درو نیست هیچ آب
چشمه است و آب نیست، پس این چشمه چون بود؟این نکته‌ای است طرفه و بی‌هیچ پیچ و تاب
گاهی پدید باشد و گاهی نهان شوددادم نشانی‌ای به مثل همچو آفتاب
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,170
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاستنیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرابه همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنه‌ی ناخواسته‌ی خویش؟ بگوی،راست می‌گوی، که هشیار نگوید جز راست
ور تو خود کردی تقدیر چنین بر تن خویشصانع خویش تو پس خود و، این قول خطاست
راست آن است که این بند خدای است تورااندر این خانه و، این خانه تو را جای چراست
به چرا فتنه شدن کار ستور است، تورااین همه مهر بر این جای چرا، چون و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا