نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,281
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,371
ای بار خدای و کردگارممن فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیریجز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعتصد شکر تو را که نیست کارم
توفیق دهم برانکه در دلجز تخم رضای تو نکارم
راز دل هرکسی تو دانیدانی که چگونه دل فگارم
دانی که چگونه من به یمگانتنها و ضعیف و خوار و زارم
میخواره عزیز و شاد و، من زانکمی می‌نخورم نژند و خوارم
از بیم سپاه بوحنیفهبیچاره و مانده در حصارم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,372
ای شسته سر و روی به آب زمزمحج کرده چومردان و گشته بی‌غم
افزون زچهل سال جهد کردیدادی کم و خود هیچ نستدی کم
بسیار بدین و بدان به حیلتکرباس بدادی به نرخ مبرم
تا پاک شد اکنون ز تو گناهانمندیش به دانگی کنون ز عالم
افسوس نیاید تو را از این کاربر خویشتن این رازها مفرخم
زین سود نبینم تو را ولیکنایمن نه‌ای ای خر ز بیم بیرم
از درد جراحت رهد کسی کواز سر که نهد وز شخار مرهم؟
کم بیشک پیمانه و ترازوی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,373
ای عجب ار دشمن من خود منمخیره گله چون کنم از دشمنم؟
دشمن من این تن بد مهر م**س.تکرده گره دامن بر دامنم
وایم از این دشمن بدخو که هیچزو نشود خالی پیراهنم
جامه بدرند از اعدا و آنکجامه‌ش بدرید ز خود، خود منم
دشمن من چاهی و تیره است و منبرتر از این تیزرو روشنم
این فلکی جان مرا شصت سالداشت در این زندان چاهی تنم
گر نشدم عاشق و بی‌دل چرامانده به چاه اندر چون بیژنم؟
چونکه در این چاه چو نادان به باد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,374
پانزده سال برآمد که به یمگانمچون و از بهر چه؟ زیرا که به زندانم
به دو بندم من ازیرا که مر این جان راعقل بسته است و به تن بسته‌ی دیوانم
چه عجب گر ندهد دیو مرا گردن؟سروریش چه کنم؟ من نه سلیمانم
مر مرا آنها دادند که سلمان رانیستم همچو سلیمان که چو سلمانم
همچو خورشید منور سخنم پیداستگر به فرسوده تن از چشم تو پنهانم
نور گیرد دلت از حکمت من چون ماهکه دلت را من خورشید درفشانم
کان علم و خردو حکمت یمگان استتا من مرد خردمند به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,375
ای متحیر شده در کار خویشراست بنه بر خط پرگار خویش
خرد شکستی به دبوس طمعدر طلب تا و مگر تار خویش
در طلب آنچه نیامد به دستزیر و زبر کردی کاچار خویش
خیره بدادی به پشیز جهاندر گران‌مایه و دینار خویش
پنبه‌ی او را به چه دادی بدلای بخرد، غالیه و غار خویش؟
یار تو و مار تو است این تنترنجه‌ای از مار خود و یار خویش
مار فسای ارچه فسون‌گر بودکشته شود عاقبت از مار خویش
و اکنون کافتاد خرت، مردوارچون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,376
پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتشتا دررسم مگر به رسول و شفاعتش
پیش خدای نیست شفیعم مگر رسولدارم شفیع پیش رسول آل و عترتش
با آل او روم سوی او هیچ باک نیستبرگیرم از منافق ناکس شناعتش
دین خدای ملک رسول است و، خلق پاکامروز امتان رسولند و رعیتش
گر سوی آل مرد شود مال او چرازی آل او نشد ز پیمبر شریعتش؟
بر بنده‌ی تو طاعت تو نیست نیم از انکپیغمبر تو راست ز طاعت بر امتش
گفتت که بنده را تو به بی‌طاعتی مکشوانگه نکشتت ار تو نبودی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,377
چه بود این چرخ گردان را که دیگر گشت سامانش؟به بستان جامه‌ی زربفت بدریدند خوبانش
منقش جامه‌هاشان را که‌شان پوشید فروردینفرو شست از نگار و نقش ماه مهر و آبانش
همانا با خزان گل را به بستان عهد و پیمان بودکه پنهان شد چو بدگوهر خزان بشکست پیمانش
ز سر بنهاد شاخ گل به باغ آن تاج پر درشبه رخ بر بست خورشید آن نقاب خز خلقانش
همان که سر که پوشیدش به دیبا باد نوروزیخزانی باد پنهان کرد در محلوج کوهانش
یکی گردنده گوئی بر شد از دریا سوی گردونکه جز کافور و مروارید و گوهر نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,378
نگذاشت خواهد ایدرشبر رغم او صورت گرش
جز خاک هرگز کی خوردآن را که خاک آمد خورش
فرزند این دهر آمده‌استاین شخص منکر منظرش
چون گربه مر فرزند رامی خورد خواهد مادرش
کردند وعده‌ش دیگریبه زین نیامد باورش
از غدر ترساند همیپر غدر دهر کافرش
گوید به نسیه نقد ندهد هر که نیک است اخترش
با زرق بفروشد تنشدر دام خویش آرد سرش
جز غدر ناید زین جهانزنهار ناصح...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,379
صعب‌تر عیب جهان سوی خرد چیست ؟ فناشپیش این عیب سلیم است بلاها و عناش
گر خردمند بقا یافتی از سفله جهانهمه عیبش هنرستی سوی دانا به بقاش
فتنه ز آن است برو عامه که از غفلت و جهلسوی او می به بقا ماند ازیرا که فناش
کس جهان را به بقا تهمت بیهوده نکردکه جهان جز به فنا کرد مکافات و جزاش
او همی گوید ما را که بقا نیست مراسخنش بشنو اگر چند که نرم است آواش
گرچه بسیار دهد شاد نبایدت شدنبه عطاهاش که جز عاریتی نیست عطاش
روز پر نور و بها هست ولیکن پس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,380
چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش؟زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش
بر حسرت شاخ گل در باغ گوا شدبیچارگی و زردی و کوژی و نوانیش
تا زاغ به باغ اندر بگشاد فصاحتبر بست زبان از طرب لحن غوانیش
شرمنده شد از باد سحر گلبن عریانوز آب روان شرمش بربود روانیش
کهسار که چون رزمه‌ی بزاز بد اکنونگر بنگری از کلبه‌ی نداف ندانیش
چون زر مزور نگر آن لعل بدخشیشچون چادر گازر نگر آن برد یمانیش
بس باد جهد سرد ز که لاجرم اکنونچون پیر که یاد آیدش از روز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا