نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,288
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,381
گردش این گنبد و مکر و دهاشگرد بر آرد همی از اولیاش
کینه نجوید مگر از دوستانبرچه نهادی تو الهی بناش؟
گرچه جفا دارد با عاقلانزشت نگویند ز بهر تراش
هر که مرو را کند این دردمندکرد نداند به جهان کس داوش
سخت دو روی است ندانم همیدشمنش از دوست نه روی از قفاش
گر به من از دهر جفائی رسدنیز رسیده‌است بدو خود جفاش
هر که جفا جوید بر خویشتنچشم که دارد مگر ابله وفاش؟
این همه آرایش باغ بهاربینی وین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,382
بفریفت این زمان چو آهرمنشتا همچو موم نرم کند آهنش
هرکو به گرد این زن پرمکر گشتگر ز آهنست نرم کند گردنش
گر خیر خیر کرد نخواهی ستمبر خویشتن حذر کن ازین بد کنش
این دهر بی‌وفا که نزاید هگرزجز شر و شور از شب آبستنش
ایمن مشو زکینه‌ی او ای پسرهرچند شادمان بود و خوش‌منش
بر روی بی‌خرد نبود شرم و آبپرهیز کن مگرد به پیرامنش
از تن به تیغ تیز جدا کرده بهآن سر که باک نیستش از سرزنش
چون مرد شوربخت شد و روز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,383
وبال است بر مرد عمر درازشچو عمر درازش فزود اندر آزش
سوی چشمه‌ی شوربختی شتابدکرا آز باشد دلیل و نهازش
هر آن ناز کغاز او آز باشدمدارش به ناز و مخوان جز نیازش
به نازی کزو دیگری رنجه گرددچه نازی که ناید بدین هیچ آزش؟
به خواب اندر است، ای برادر، ستمگرچه غره شده‌ستی بدان چشم بازش؟
کرا در زیان کسان سود باشدنداند خردمند باز از گرازش
مکن چشم بر بد کنش بازو گردشمگرد و مشو تا توانی فرازش
که در مهر او کینه بسته است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,384
هر کس به نسب نیک ندانی و به آلشبر نسبت او نیست گوا به ز فعالش
زیرا که درختی که مر او را نشناسندبارش خبر آرد که چه بوده است نهالش
قول تو چه بار است و تو پربار درختیآباد درختی که چو خرماست مقالش!
فضل و ادب مرد مهین نسبت اوی استشاید که نپرسی ز پدر وز عم خالش
از کوزه چو آب خوش خوردی نبود باکگر چون خز ادکن نبود نرم سفالش
در حکمت و علم است جمال تن مردمنه در حشم و اسپ و جمال است جمالش
آنجا که سخن دان بگشاید در منطقاز مرد سخن هرگز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,385
ای خفته همه عمر و شده خیره و مدهوشوز عمر و جهان بهره‌ی خود کرده فراموش
هر گه که همیشه دل تو بیهش و خفته استبیدار چه سود است تو را چشم چو خرگوش؟
این دهر نهنگ است، فرو خواهد خوردنتفتنه چه شدی خیره تو بر صورت نیکوش؟
بیدار شو از خواب و نگه کن که دگر باربیدار شد این دهر شده بیهش و مدهوش
باغی که بد از برف چو گنجینه ندافبنگرش به دیبای مخلق شده چون شوش
وین کوه برهنه شده را باز نگه کنافگنده پرندین سلبی بر کتف و دوش
بربسته گل از ششتری سبز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,386
جهان را دگرگونه شد کارو بارشبرو مهربان گشت صورت نگارش
به دیبا بپوشید نوروز رویشبه لولو بشست ابر گرد از عذارش
به نیسان همی قرطه‌ی سبز پوشددرختی که آبان برون کرد ازارش
گهی در بارد گهی عذر خواهدهمان ابر بدخوی کافور بارش
که کرد این کرامت همان بوستان راکه بهمن همی داشتی زارو خوارش؟
پر از حلقه شد زلفک مشک بیدشپر از در شهوار شد گوشوارش
به صحرا بگسترد نیسان بساطیکه یاقوت پود است و پیروزه تارش
گر ارتنگ خواهی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,387
چو شمشیر بایدت بود، ای برادر،به جای بدی بد به جای خوشی خوش
دو پهنیش چون آب نرم است و روشندو پهلوش ناخوش چو سوزنده آتش
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,388
این طارم بی‌قرار ازرقبربود زمن جمال و رونق
وان عیش چو قند کودکی راپیری چو کبست کرد و خربق
گوشم نشنود لحن بلبلچون گشت سرم به رنگ عقعق
ای تاخته شصت سال زیرتاین مرکب بی‌قرار ابلق
با پشت چو حلقه چند گوئیوصف سر زلفک معلق؟
یک چند به زرق شعر گفتیبر شعر سیاه و چشم ازرق
با جد کنون مطابقت کنای باطل و هزل را مطابق
بیدار شو و به دست پرهیزچون سنگ بگیر دامن حق
آزاد شد از گناه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,389
ای فگنده امل دراز آهنگپست منشین که نیست جای درنگ
تو چو نخچیر دل به سوی چرادهر پوشیده بر تو پوست پلنگ
دل نهادی در این سرای سپنجسنگ بسیار ساختی بر سنگ
چون گرفتی قرار و پست نشستبرکش اکنون بر اسپ رفتن تنگ
لشکری هر گهی که آخر کردنبود زان سپس بسیش درنگ
هر سوی شادمان به نقش و نگارکه بمرد آنکه نقش کرد ار تنگ
غایت رنگ‌هاست رنگ سیاهکی سیه کم شود به دیگر رنگ؟
ای به بی‌دانشی شده شب و روزفتنه بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,390
گر دگرگون بود حالت پارسالچونکه دیگر گشت باز امسال حال؟
تیر بودی چون شده‌ستی چون کمان؟لاله بودی چون شده‌ستی چون تلال؟
ای نشانده‌ی دست روز و سال و ماهبرکند روزیت دست ماه و سال
پر صقالت بود روی، از گشت چرخگشت روی پر صقالت چون شکال
گر عیالت بود دی فرزند و زنبر عیال اکنون چرا گشتی عیال؟
با جمال اکنون کجا جوید تو را؟کز تو می هر روز بگریزد جمال
گر ز تو بگریزد آن که‌ت می بجستزاهد است او، زینهار از وی منال
زانکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] .Asal.r
عقب
بالا