نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,939
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,351
من دگرم یا دگر شده‌است جهانمهست جهانم همان و من نه همانم
تاش همی جستم او به طبع همی جستاز من و من زو کنون به طبع جهانم
پس نه همانم من و جهان نه همان استزانکه جهان چون من است من چو جهانم
عالم کان بود و منش زر و کنون منزر سخن را به نفس ناطقه کانم
ای عجبی خلق را چه بود که ایدونسخت بترسند می ز نام و نشانم؟
آب کسی ریخته نشد زپی مننان به ستم من همی ز کس نستانم
هیچ جوان را به قهر پیر نکردمپس به چه دشمن شدند پیر و جوانم؟
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,352
از صحبت خلق دل گسستماندیشه ندیم دل بسستم
در آب نمیدی آن ردا راکش طمع طراز بود شستم
چون سایه جهان پس من آمدچون دید که من ازو بجستم
جوینده‌ی جسته گشت، از منمی‌جست چو من همیش جستم
وان دیو که پیش من همی رفتبر پای بماند و من نشستم
برگردن من نشسته بودیو اکنونش به زیر پای خستم
برگشت زمن بشست دستشچون شسته شد از هواش دستم
لیکن نرهم همی ز قومشهرچند زمکر او بجستم
یک چند میان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,353
دوش تا هنگام صبح از وقت شامبرکف دستم ز فکرت بود جام
آمد از مشرق سپاه شاه زنگچون شه رومی فروشد سوی شام
همچو دو فرزند نوح‌اند ای عجبروز همچون سام و تیره شب چو حام
شب هزاران در در گیسو کشیدسرخ و زرد و بی‌نظام و با نظام
کس عروسی در جهان هرگز ندیدگیسوش پرنور و رویش پر ظلام
جز که بدکردار کس بیدار نهکس چنین حالی ندید ای وای مام
روی این انوار عالم سوی مابر مثال چشمهای بی‌منام
گفتیی هر یک رسول است از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,354
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیمروی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو مومسنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقامزانکه فتنه شده‌ای بر غزل و هزل مقیم
به خرد باید و دانش که شود مرد تمامتو به حیلت چه بری نسبت خود سوی تمیم؟
نه ز حکمت بلک از کاهلی تسبیح و نمازهمه گفتار و حدیثت ز حدیث است و قدیم
حکمت آموز و هنر جوی، نه تعطیل، که مردنه به نامیست تهی بلکه به معنی است حکیم
سوی فرزند کسی شو که به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,355
از دهر جفا پیشه زی که نالم؟گویم ز که کرده‌است نال نالم؟
با شست و دو سالم خصومت افتاداز شست و دو گشته است زار حالم
مالی نشناسم ز عمر برترشاید که بنالم ز بهر مالم
یک چند جمالم فزون همی شد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,356
طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محلمگر به خالق و دادار خلق عز و جل
حرام را چو ندانستمی همی ز حلالچو سرو قامت من در حریر بود و حلل
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهانچو خوش لگام یکی اسپ تیز رو به مثل
دوان به سوی من از هر سوی حلال و حرامچو سیل تیره و پر خس به پستی از سر تل
من فریفته گشته به جهل، تکیه زدهبه قول جعفر و زید و ثنای خیل و خول
فگند پهن بساطی به زیر پای نشاطبه عمر کوته خود در دراز کرده امل
مرا خبر نه ازانک این جهان مرد فریب
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,357
گسستم ز دنیای جافی املتو را باد بند و گشاد و عمل
غزال و غزل هر دوان مر تو رانجویم غزال و نگویم غزل
مرا، ای پسر، عمر کوتاه کردفراخی‌ی امید و درازی‌ی امل
زمانه به کردار م**س.ت اشتریمرا پست بسپرد زیر سبل
بسی دیدم اجلال و اعزازهاز خواجه‌ی جلیل و امیر اجل
ولیکن ندارد مرا هیچ سودامیر اجل چون بیاید اجل
اگر عاریت باز خواهد ز مازمانه نه جنگ آید و نه جدل
چنانک آمدی رفت باید همیبه تقدیر ایزد تعالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,358
مانده به یمگان به میان جبالنیستم از عجز و نه نیز از کلال
یکسره عشاق مقال مننددر گه و بیگه به خراسان رجال
وز سخن ونامه‌ی من گشت خوارنامه‌ی مانی و نگارش نکال
نام سخن‌های من از نثر و نظمچیست سوی دانا؟ سحر حلال
گر شنوندی همی اشعار منگنگ شدی ربه و عجاج لال
ور به زمین آمدی از چرخ تیربرقلم من شده بودی عیال
ور به گمان است دل تو درینچاشنیم گیر چه باید جدال؟
جز سخن من ز دل عاقلانمشکل و مبهم را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,359
گرامی چو مال و قوی چون جبالنکو چون جوانی و خوش چون جمال
کهن گشته‌ای تن نه‌ای بل نویفزاینده در گردش ماه و سال
ازو ناشده حال دوشیزگیولیکن پسوده مر او را رجال
همو مایه‌ی زهد و دین هدیهمو مایه‌ی کفر و شرک و ضلال
رهائی نیابد هم از مرگ خویشمبارز چو عاجز شود در قتال
هر آنگه کزو باز ماند خطیبفزاید برو بی‌سعالی سعال
فزونتر شود چون دوتائی کنمشدوتا چون کنندش بکاهد دوال
همش گرم و هم سرد خواهی ولیک
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,360
لشکر پیری فگند و قافله ذلناگه بر ساعدین و گردن من غل
غلغل باشد به هر کجا سپه آیدوین سپه از من ببرد یکسر غلغل
شاد مبادا جهان هگرز که او کردشادی و عز مرا بدل به غم و ذل
نفسم چون نال بود و جسمم چون کوهکوه شد آن نال و نال که به تبدل
نیک نگه کن گر استوار نداریشخص چو نالم که بود چون که بربل
سی و دو درم که سست کرد زمانهسخت کجا گردد از هلیله‌ی کابل؟
قدم چون تیر بود چفته کمان کردتیر مرا تیر و دی به رنج و تحامل
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا