نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,312
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,401
حاجیان آمدند با تعظیمشاکر از رحمت خدای رحیم
جسته از محنت و بلای حجازرسته از دوزخ و عذاب الیم
آمده سوی مکه از عرفاتزده لبیک عمره از تنعیم
یافته حج و کرده عمره تمامباز گشته به سوی خانه سلیم
من شدم ساعتی به استقبالپای کردم برون ز حد گلیم
مر مرا در میان قافله بوددوستی مخلص و عزیز و کریم
گفتم او را «بگو که چون رستیزین سفر کردن به رنج و به بیم
تا ز تو باز مانده‌ام جاویدفکرتم را ندامت است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,402
این روزگار بی‌خطر و کار بی‌نظاموام است بر تو گر خبرت هست، وام، وام
بر تو موکلند بدین وام روز و شببایدت باز داد به ناکام یا به کام
دل بر تمام توختن وام سخت کنبا این دو وام‌دار تو را کی رود کلام؟
اندر جهان تهی‌تر ازان نیست خانه‌ایکز وام کرد مرد درو فرش و اوستام
شوم است مرغ وام، مرو را مگیر صیدبی‌شام خفته به که چو از وام خورده شام
رفتنت سوی شهر اجل هست روز روزچون رفتن غریب سوی خانه گام گام
جوی است و جر بر ره عمرت ز دردهاره پر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,403
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتهاای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدیبر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب توییمطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا
در سینه‌ها برخاسته اندیشه را آراستههم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا
ای روح بخش بی‌بدل وی لذت علم و عملباقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا
ما زان دغل کژبین شده با بی‌گنه در کین شدهگه م**س.ت حورالعین شده گه م**س.ت نان و شوربا
این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,404
ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌هادر حلقه سودای تو روحانیان را حال‌ها
در لا احب افلین پاکی ز صورت‌ها یقیندر دیده‌های غیب بین هر دم ز تو تمثال‌ها
افلاک از تو سرنگون خاک از تو چون دریای خونماهت نخوانم ای فزون از ماه‌ها و سال‌ها
کوه از غمت بشکافته وان غم به دل درتافتهیک قطره خونی یافته از فضلت این افضال‌ها
ای سروران را تو سند بشمار ما را زان عدددانی سران را هم بود اندر تبع دنبال‌ها
سازی ز خاکی سیدی بر وی فرشته حاسدیبا نقد تو جان کاسدی پامال گشته مال‌ها
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,405
ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان می‌شوی وز چاره پرسان می‌شویآن لحظه ترساننده را با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,406
ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ماای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ماجوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ماآتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ماپا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دلوز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,407
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پاآن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا
از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمناز شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش صبا
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمدهبر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
در آتش و در سوز من شب می‌برم تا روز منای فرخ پیروز من از روی آن شمس الضحی
بر گرد ماهش می‌تنم بی‌لب سلامش می‌کنمخود را زمین برمی‌زنم زان پیش کو گوید صلا
گلزار و باغ عالمی چشم و چراغ عالمیهم درد و داغ عالمی چون پا نهی اندر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,408
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ مازیرا نمی‌دانی شدن همرنگ ما همرنگ ما
از حمله‌های جند او وز زخم‌های تند اوسالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما
اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشیبیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما
زین باده می‌خواهی برو اول تنک چون شیشه شوچون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما
هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورداز دل فراخی‌ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما
بس جره‌ها در جو زند بس بربط شش تو زندبس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,409
بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفاباشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ
غرقست جانم بر درت در بوی مشک و عنبرتای صد هزاران مرحمت بر روی خوبت دایما
ماییم م**س.ت و سرگران فارغ ز کار دیگرانعالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا
عشق تو کف برهم زند صد عالم دیگر کندصد قرن نو پیدا شود بیرون ز افلاک و خل
ای عشق خندان همچو گل وی خوش نظر چون عقل کلخورشید را درکش به جل ای شهسوار هل اتی
امروز ما مهمان تو م**س.ت رخ خندان توچون نام رویت می‌برم دل می‌رود والله ز جا
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,410
جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ماصد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
رقصان سوی گردون شوم زان جا سوی بی‌چون شومصبر و قرارم برده‌ای ای میزبان زودتر بیا
از مه ستاره می‌بری تو پاره پاره می‌بریگه شیرخواره می‌بری گه می‌کشانی دایه را
دارم دلی همچون جهان تا می‌کشد کوه گرانمن که کشم که کی کشم زین کاهدان واخر مرا
گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شدمن آردم گندم نیم چون آمدم در آسیا
در آسیا گندم رود کز سنبله زادست اوزاده مهم نی سنبله در آسیا باشم چرا
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا