نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,415
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,651
ز سوز شوق دل من همی‌زند عللاکه بوک دررسدش از جناب وصل صلا
دلست همچو حسین و فراق همچو یزیدشهید گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا
شهید گشته به ظاهر حیات گشته به غیباسیر در نظر خصم و خسروی به خل
میان جنت و فردوس وصل دوست مقیمرهیده از تک زندان جوع و رخص و غلا
اگر نه بیخ درختش درون غیب ملیستچرا شکوفه وصلش شکفته است ملا
خموش باش و ز سوی ضمیر ناطق باشکه نفس ناطق کلی بگویدت افلا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,652
سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صباز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا
ز دم زدن کی شود مانده یا کی سیر شودتو آن دمی که خدا گفت یحیی الموتی
دهان گور شود باز و لقمه ایش کندچو بسته گشت دهان تن از دم احیا
دمم فزون ده تا خیک من شود پربادکه تا شوم ز دم تو سوار بر دریا
مباد روزی کاندر جهان تو درندمیکه یک گیاه نروید ز جمله صحرا
فروکش این دم زیرا تو را دمی دگر استچو بسکلد ز لب این باد آن بود برجا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,653
چو عشق را تو ندانی بپرس از شب‌هابپرس از رخ زرد و ز خشکی لب‌ها
چنان که آب حکایت کند ز اختر و ماهز عقل و روح حکایت کنند قالب‌ها
هزار گونه ادب جان ز عشق آموزدکه آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
میان صد کس عاشق چنان بدید بودکه بر فلک مه تابان میان کوکب‌ها
خرد نداند و حیران شود ز مذهب عشقاگر چه واقف باشد ز جمله مذهب‌ها
خضردلی که ز آب حیات عشق چشیدکساد شد بر آن کس زلال مشرب‌ها
به باغ رنجه مشو در درون عاشق بیندمشق و غوطه و گلزارها و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,654
کجاست ساقی جان تا به هم زند ما رابروبد از دل ما فکر دی و فردا را
چنو درخت کم افتد پناه مرغان راچنو امیر بباید سپاه سودا را
روان شود ز ره سینه صد هزار پریچو بر قنینه بخواند فسون احیا را
کجاست شیر شکاری و حمله‌های خوششکه پر کنند ز آهوی مشک صحرا را
ز مشرقست و ز خورشید نور عالم راز آدمست در و نسل و بچه حوا را
کجاست بحر حقایق کجاست ابر کرمکه چشم‌های روان داده است خارا را
کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشدکه چشم بند کند سحرهاش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,655
ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلاکه لحظه لحظه برآری ز عربده عللا
مگر ز زهره شنیدی دلا به وقت صبوحکه بزم خاص نهادم صلای عیش صلا
بلا درست بلایش بنوش و در می‌بارچه می‌گریزی آخر گریز توست بلا
پیاله بر کف زاهد ز خلق باکش نیستمیان خلق نشستست در خست خ
زهی پیاله که در چشم سر همی‌نایدز دست ساقی معنی تو هم بنوش هلا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,656
مرا بدید و نپرسید آن نگار چراترش ترش بگذشت از دریچه یار چرا
سبب چه بود چه کردم که بد نمود ز منکه خاطرش بگرفتست این غبار چرا
ز بامداد چرا قصد خون عاشق کردچرا کشید چنین تیغ ذوالفقار چرا
چو دیدم آن گل او را که رنگ ریخته بوددمید از دل مسکین هزار خار چرا
چو لب به خنده گشاید گشاده گردد دلدر آن لبست همیشه گشاد کار چرا
میان ابروی خود چون گره زند از خشمگره گره شود از غم دل فکار چرا
زهی تعلق جان با گشاد و خنده اویکی دمش که نبینم شوم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,657
مبارکی که بود در همه عروسی‌هادر این عروسی ما باد ای خدا تنها
مبارکی شب قدر و ماه روزه و عیدمبارکی ملاقات آدم و حوا
مبارکی ملاقات یوسف و یعقوبمبارکی تماشای جنه المأوی
مبارکی دگر کان به گفت درنایدنثار شادی اولاد شیخ و مهتر ما
به همدمی و خوشی همچو شیر باد و عسلبه اختلاط و وفا همچو شکر و حلوا
مبارکی تبارک ندیم و ساقی بادبر آنک گوید آمین بر آنک کرد دعا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,658
یار ما دلدار ما عالم اسرار مایوسف دیدار ما رونق بازار ما
بر دم امسال ما عاشق آمد پار مامفلسانیم و تویی گنج ما دینار ما
کاهلانیم و تویی حج ما پیکار ماخفتگانیم و تویی دولت بیدار ما
خستگانیم و تویی مرهم بیمار ماما خرابیم و تویی از کرم معمار ما
دوش گفتم عشق را ای شه عیار ماسر مکش منکر مشو برده‌ای دستار ما
پس جوابم داد او کز توست این کار ماهر چه گویی وادهد چون صدا کهسار ما
گفتمش خود ما کهیم این صدا گفتار مازانک که را اختیار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,659
هله ای کیا نفسی بیادر عیش را سره برگشا
این فلان چه شد آن فلان چه شدنبود مرا سر ماجرا
نهلد کسی سر زلف اونرهد دلی ز چنین لقا
نکند کسی ز خوشی سفرنرود کسی ز چنین سرا
بهل این همه بده آن قدحکه شنیده‌ام کرم شما
قدحی که آن پر دل شودبپرد دلم به سوی سما
خمش این نفس دم دل مزنکه فدای تو دل و جان ما
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,660
کرانی ندارد بیابان ماقراری ندارد دل و جان ما
جهان در جهان نقش و صورت گرفتکدامست از این نقش‌ها آن ما
چو در ره ببینی بریده سریکه غلطان رود سوی میدان ما
از او پرس از او پرس اسرار ماکز او بشنوی سر پنهان ما
چه بودی که یک گوش پیدا شدیحریف زبان‌های مرغان ما
چه بودی که یک مرغ پران شدیبرو طوق سر سلیمان ما
چه گویم چه دانم که این داستانفزونست از حد و امکان ما
چگونه زنم دم که هر دم به دم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا