You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شعرکده ** غمکده **
-
نویسنده موضوع
.ARMIN
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
3,248
-
بازدیدها
30,420
-
کاربران تگ شده
هیچ
تو جان و جهانی کریما مرا | | چه جان و جهان از کجا تا کجا |
که جان خود چه باشد بر عاشقان | | جهان خود چه باشد بر اولیا |
نه بر پشت گاویست جمله زمین | | که در مرغزار تو دارد چرا |
در آن کاروانی که کل زمین | | یکی گاوبارست و تو ره نما |
در انبار فضل تو بس دانههاست | | که آن نشکند زیر هفت آسیا |
تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم | | زهی چشم بند و زهی سیمیا |
تو را عالمی غیر هجده هزار | | زهی کیمیا و زهی کبریا |
یکی بیت دیگر بر این قافیه | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
نرد کف تو بردست مرا | | شیر غم تو خوردست مرا |
گشتم چو خلیل اندر غم تو | | آتشکدهها سردست مرا |
در خاک فنا ای دل بمران | | کز راندن تو گردست مرا |
میران فرسی در گلشن جان | | کز گلشن جان وردست مرا |
در شادی ما وهمی نرسد | | کاین خنده گری پردهست مرا |
صد رخ ز درون سرخست مرا | | یک رخ ز برون زردست مرا |
ای احول ده این هر دو جهان | | کز راحت تو دردست مرا |
در رهبریت ای مرد طلب | | بر هر سر ره مردست مرا |
خاموش و مجو تو... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
خیک دل ما مشک تن ما | | خوش نازکنان بر پشت سقا |
از چشمه جان پر کرد شکم | | کای تشنه بیا ای تشنه بیا |
سقا پنهان وان مشک عیان | | لیکن نبود از مشک جدا |
گر رقص کند آن شیر علم | | رقصش نبود جز رقص هوا |
دورم ز نظر فعلم بنگر | | تا بوی بود بر عود گوا |
از بوی تو جان قانع نشود | | ای چشمه جان ای چشم رضا |
بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما | | به حق چشم م**س.ت تو که تویی چشمه وفا |
سخنم بسته میشود تو یکی زلف برگشا | | انا و الشمس و الضحی تلف الحب و الولا |
انا فی العشق آیه فاقرونی علی الملا | | امه العشق فاعرجوا دونکم سلم الهوی |
دیدمش م**س.ت میگذشت گفتم ای ماه تا کجا | | گفت نی همچنین مکن همچنین در پیم بیا |
در پیش چون روان شدم برگرفت تیز تیزپا | | در پی گام تیز او چه محل باد و برق را |
انا منذ رایتهم انا صرت بلا انا | | صوره فی زجاجه نور الارض و السما |
رکب القلب نوره فجلی القلب و... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا | | همه روز اندر آن جنون همه شب اندر این بکا |
ز دو چشمت خیال او نشدی یک دمی نهان | | که دو صد نور میرسد به دو دیده از آن لقا |
ز رفیقان گسستیی ز جهان دست شستیی | | که مجرد شدم ز خود که مسلم شدم تو را |
چو بر این خلق میتنم مثل آب و روغنم | | ز برونیم متصل به درونه ز هم جدا |
ز هوسها گذشتیی به جنون بسته گشتیی | | نه جنونی ز خلط و خون که طبیبش دهد دوا |
که طبیبان اگر دمیبچشندی از این غمی | | بجهندی ز بند خود بدرندی کتابها |
هله زین جمله... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
از برای صلاح مجنون را | | بازخوان ای حکیم افسون را |
از برای علاج بیخبری | | درج کن در نبیذ افیون را |
چون نداری خلاص بیچون شو | | تا ببینی جمال بیچون را |
دل پرخون ببین تو ای ساقی | | درده آن جام لعل چون خون را |
زانک عقل از برای مادونی | | سجده آرد ز حرص هر دون را |
باده خواران به نیم جو نخرند | | این دو قرص درست گردون را |
نخوت عشق را ز مجنون پرس | | تا که در سر چهاست مجنون را |
گمرهیهای عشق بردرد | | صد هزاران طریق و قانون... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
صد دهل میزنند در دل ما | | بانگ آن بشنویم ما فردا |
پنبه در گوش و موی در چشمست | | غم فردا و وسوسه سودا |
آتش عشق زن در این پنبه | | همچو حلاج و همچو اهل صفا |
آتش و پنبه را چه میداری | | این دو ضدند و ضد نکرد بقا |
چون ملاقات عشق نزدیکست | | خوش لقا شو برای روز لقا |
مرگ ما شادی و ملاقاتست | | گر تو را ماتمست رو زین جا |
چونک زندان ماست این دنیا | | عیش باشد خراب زندانها |
آنک زندان او چنین خوش بود | | چون بود مجلس جهان آرا |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
بانگ تسبیح بشنو از بالا | | پس تو هم سبح اسمه الاعلی |
گل و سنبل چرد دلت چون یافت | | مرغزاری که اخرج المرعی |
یعلم الجهر نقش این آهوست | | ناف مشکین او و مایخفی |
نفس آهوان او چو رسید | | روح را سوی مرغزار هدی |
تشنه را کی بود فراموشی | | چون سنقرئک فلا تنسی |
گوش من منتظر پیام تو را | | جان به جان جسته یک سلام تو را |
در دلم خون شوق میجوشد | | منتظر بوی جوش جام تو را |
ای ز شیرینی و دلاویزی | | دانه حاجت نبوده دام تو را |
کرده شاهان نثار تاج و کمر | | مر قبای کمین غلام تو را |
ز اول عشق من گمان بردم | | که تصور کنم ختام تو را |
سلسلهام کن به پای اشتر بند | | من طمع کی کنم سنام تو را |
آنک شیری ز لطف تو خوردست | | مرگ بیند یقین فطام تو را |
به حق آن زبان کاشف غیب | | که به گوشم رسان پیام تو... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
دل بر ما شدست دلبر ما | | گل ما بیحدست و شکر ما |
ما همیشه میان گلشکریم | | زان دل ما قویست در بر ما |
زهره دارد حوادث طبعی | | که بگردد بگرد لشکر ما |
ما به پر میپریم سوی فلک | | زانک عرشیست اصل جوهر ما |
ساکنان فلک بخور کنند | | از صفات خوش معنبر ما |
همه نسرین و ارغوان و گلست | | بر زمین شاهراه کشور ما |
نه بخندد نه بشکفد عالم | | بی نسیم دم منور ما |
ذرههای هوا پذیرد روح | | از دم عشق روح پرور ما |
گوشها... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.