نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,424
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,681
آن روز که جانم ره کیوان گیرداجزای تنم خاک پریشان گیرد
بر خاک بانگشت تو بنویس که خیزتا برجهم از خاک و تنم جان گیرد

آن روز که چشم تو ز من برگرددوز بهر تو کشتنم میسر گردد
در غصه‌ی آنم که چه خواهم عذرتگر چشم تو در ماتم من تر گردد

آن روز که روز ابر و باران باشدشرط است که جمعیت یاران باشد
زانروی که روییار را تازه کندچون مجمع گل که در بهاران باشد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,682
بی‌عشق نشاط و طرب افزون نشودبی‌عشق وجود خوب و موزون نشود
صد قطره ز ابر اگر به دریا باردبی‌جنبش عشق در مکنون نشود

بیمارم و غم در امتحانم دارداما غم او تر و جوانم دارد
این طرفه نگر که هرچه در رنجوریبیرون ز غمش خورم زیانم دارد

بی‌من به زبان من سخن می‌آیدمن بی‌خبرم از آنکه می‌فرماید
زهر و شکر آرزوی من می‌آیدز آینده که داند چه کرا میشاید
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,683
روزی که خیال دلستان رقص کندیک جان چکند که صد جهان رقص کند
هر پرده که میزنند در خانه‌ی دلمسکنی تن بینوا همان رقص کند

روزی که ز کار کمترک می‌آیددر دیده خیال آن بتک می‌آید
از نادره‌گی و از غریبی که ویستدر عین دلست و دل به شک می‌آید

روزیکه مرا عشق تو دیوانه کنددیوانگی کنم که دیو آن نکند
حکم مژه تو آن کند با دل منکز نوک قلم خواجه‌ی دیوان نکند
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,684
و هو معکم از او خبر می‌آیددر سینه از این خبر شرر می‌آید
زانی ناخوش که خویش نشناخته‌ایچون بشناسی دگرچه در می‌آید

هان ای دل خسته وقت مرهم آمدخوش خوش نفسی بزن که آن دم آمد
یاریکه از او کار شود یاران رادر صورت آدمی به عالم آمد

هر جا به جهان تخم وفا برکارندآن تخم ز خرمنگه ما می‌آ رند
هرجا ز طرب ساز نی بردارندآن شادی ماست آن خود پندارند
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,685
صد بار بگفتمت ز مستان مگریزجان در کفمان سپار و بستان مگریز
از من بشنو گریز پا سر نبردگر جان خواهی ز حلقه‌ی جان مگریز

صد بار بگفت یار هرجا مگریزگر بگریزی بجز سوی ما مگریز
هر گه ز خیال گرگ ترسان گردیدر شهر گریز سوی صحرا مگریز

گر بکشندم نگردم از عشق توباززیرا که ز چنگ ما برون شد آواز
گویند مرا سرت ببریم به گازپیراهن عمر خود چه کوته چه دراز
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,686
خندید فرح تا بزنی انگشتکگردید قدح تا بزنی انگشتک
بنمودت ابروی خود از زیر نقابچون قوس قزح تا بزنی انگشتک

در بحر صفا گداختم همچو نمکنه کف و ایمان نه یقین ماند و نه شک
اندر دل من ستاره‌ای شد پیداگم گشت در آن ستاره هر هفت فلک

آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگور کار تو نیکست چه تسبیح و چه جنگ
وانکس که قبولست چه رومی و چه زنگتسلیم و رضا باید ورنه سر و سنگ
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,687
تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌اماز عشق تو خوان عشق آراسته‌ام
خوابی دیدم و دوش فراموشم شداین میدانم که م**س.ت برخاسته‌ام

تا روی تو دیدم از جهان سیر شدمروباه بدم ز فر تو شیر شدم
ای پای نهاده بر سر خلق ز کبراین نیز بیندیش که سر زیر شدم

تا زلف ترا به جان و دل بنده شدیمچون زلف بس جمع و پراکنده شدیم
ارواح ترا سجده‌کنان میگویندچون پیش تو مردیم همه زنده شدیم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,688
ما عاشق خود را به عدو بسپاریمهم منبل و هم خونی و هم عیاریم
ما را تو به شحنه ده که ما طراریمتو حیله‌ی ما مخور که ما مکاریم

ما کار و دکان و پیشه را سوخته‌ایمشعر و غزل و دو بیتی آموخته‌ایم
در عشق که او جان و دل و دیده‌ی ماستجان و دل و دیده هر سه بردوخته‌ایم

ما مذهب چشم شوخ مستش داریمکیش سر زلف بت‌پرستش داریم
گویند جز این هر دو بود دین درستاز دین درست ما شکستش داریم
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,689
با دل گفتم اگر بود جای سخنبا دوست غمم بگو در اثنای سخن
دل گفت به گاه وصل با یار مرانبود ز نظاره هیچ پروای سخن

با دل گفتم عشق تو آغاز مکنبازم در صد محنت و غم باز مکن
دل تیره‌گیی کرد و بگفت ای سره مردمعشوق شگرفست برو ناز مکن

باغست و بهار و سر و عالی ای جانما می نرویم از این حوالی ای جان
بگشای نقاب و در فروبند کنونمائیم و توئی و خانه خالی ای جان
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,690
ای عارف گوینده نوائی برگویا قول درست یا خطائی برگو
درهای گلستان و چمن را بگشایچون بلبل م**س.ت ز آشنائی برگو

ای عشرت نزدیک ز ما دور مشووز مجلس ما ملول و مهجور مشو
انگور عدم بدی شرابت کردندواپس مرو ای ش*ر..اب انگور مشو

ای ماه چو ابر بس گرستم بی‌تودر مه به نشاط ننگریستم بی‌تو
برخاستم از جان تو نشستم بی‌تووز شرم به مردم چو نرستم بی‌تو
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا