نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,490
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,501
ای پر از فیض وجود تو جهان!غرق نور تو چه پیدا چه نهان!
مایه‌ی صورت و معنی همه توبا همه، بی‌همه، تو، ای همه تو!
بی‌نصیب از تو نه چندست و نه چونخالی از تو نه درون و نه برون
متحد اولی و آخری‌اتمتفق باطنی و ظاهری‌ات
کرده‌ای در همه اضداد ظهورهیچ ضد نیست ز نزدیک تو دور
جامی از هستی خود پاک شدهدر ره فقر و فنا خاک شده
در بقای تو فنا می‌خواهدوز فنا در تو بقا می‌خواهد
از خود و کار خودش فانی دار!
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,502
پور عمران به دلی غرقه‌ی نورمی‌شد از بهر مناجات به طور
دید در راه سر دوران راقائد لشکر مهجوران را
گفت کز سجده‌ی آدم ز چه رویتافتی روی رضا؟ راست بگوی!
گفت: «عاشق که بود کامل‌سیرپیش جانان نبرد سجده به غیر»
گفت موسی که: «به فرموده‌ی دوستسرنهد، هر که به جان بنده‌ی اوست»
گفت: «مقصود از آن گفت و شنودامتحان بود محب را، نه سجود!»
گفت موسی که: «اگر حال این است،لعن و طعن تو چراش آیین است؟
بر تو چون از غضب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,503
ای درین دامگه وهم و خیالمانده در ربقه‌ی عادت مه و سال
حق که منشور سعات داده‌ستدر خلاف آمد عادت داده‌ست
چند سر در ره عادت باشی؟تارک تاج سعادت باشی؟
کرده‌ای عادت و خو، پرده‌ی خویشباز کن خوی ز خو کرده‌ی خویش!
لب و دندان و زبانت دادندقوت نطق و بیانت دادند
تا شوی بر نهج صدق و صوابمتکلم به اسالیب خطاب
نه که بیهود سخن سنج شویخلق را مایه‌ی صد رنج شوی
ای خوش آن وقت که بی‌فکر و نظربرزند خواستی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,504
صادقی را غم شبگیر گرفتصبحدم دست یکی پیر گرفت
کمر خدمت او ساخت کمندبهر معراج مقامات بلند
پیر روزی دم عرفان می‌زدگوی اسرار به چوگان می‌زد
سامعان جمله سرافکنده به پیشاز ره گوش، برون رفته ز خویش
آمد آن طالب صادق به حضورکه به فرموده‌ات ای چشمه‌ی نور
خشک و تر هیمه همه سوخته شدتا تنوری عجب افروخته شد
بعد ازین کار چه و فرمان چیست؟آنچه مکنون ضمیرست آن چیست؟
پیر مشغول سخن بود بسیدر جوابش نزد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,505
ای دل اهل ارادت به تو شاد!به تو نازم! که مریدی و مراد
خواهش از جانب ما نیست درستهر چه هست از طرف توست نخست
تا به ناخواست دهی کاهش ماهیچ سودی ندهد خواهش ما
گر به ما خواهش تو راست شودمو به مو بر تن ما خواست شود
دولت نیک سرانجامی راگرم کن ز آتش خود جامی را
در دلش از تف آن شعله‌فروز،هر چه غیر تو بود جمله بسوز!
بود که بی‌دردسر خامی چندپا ز سر کرده رود گامی چند
ره به سر منزل مقصود بردپی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,506
ای رقم کرده‌ی تو حرف گناه!نامه‌ی عمرت ازین حرف سیاه!
وای اگر عهد بقا پشت دهدمرگ بر حرف تو انگشت نهد
گسترد دست اجل مهد فراقوز فزع ساق تو پیچد بر ساق
دوستان نغمه‌ی غم ساز کننددشمنان خرمی آغاز کنند
وارثان حلقه به گرد سر توحلقه‌کوبان ز طمع بر در تو
از برون سو به تو گریان نگرندوز درون خرم وخندان نگرند
هیچ تن را سر سودای تو نه!هیچ کس را غم فردای تو نه!
پیش از آن کیدت این واقعه پیشبه که از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,507
می‌شد اندر حشم حشمت و جاهپادشاوار وزیری بر راه
گرد او حلقه، مرصع کمرانموکبش ناظم عالی گهران
دیدن حشمت او باده اثرچشم نظارگیان م**س.ت نظر
هر که آن دولت و شوکت نگریستبانگ برداشت که: «این کیست؟ این کیست؟»
بود چابک‌زنی آنجا حاضرگفت: «تا چند که این کیست؟» آخر؟
رانده‌ای از حرم قرب خدایکرده در کوکبه‌ی دوران جای
خورده از شعبده‌ی دهر فریبمبتلا گشته به این زینت و زیب
زیر این دایره‌ی پر خم و پیچ
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,508
بود مردانه‌زنی در موصلسر جانش به حقیقت واصل
همچو خورشید، منث در ناملیک در نور یقین، مرد تمام
رو به مهراب عبادت کردهچاک در پرده‌ی عادت کرده
نه ره خورد به خود داده نه خفتخاطرش فرد ز همخوابی و جفت
مالداری ز بزرگان دیاردر بزرگی و نسب، پاک‌عیار
کس فرستاد به وی کای سره‌زن!در ره صدق و صفا نادره‌فن!
ز آدمی فرد نشستن نه سزاستآنکه از جفت مبراست خداست
سر نخوت مکش از همسری‌امتن فروده به زنا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,509
شحنه‌ای گفت که عیاری رامانده در حبس گرفتاری را،
بند بر پای، برون آوردندبر سر جمع، سیاست کردند
شد ز بس چوب، چو انگشت سیاهلیک بر نمد از او شعله‌ی آه
رخت از آن ورطه چو آورد برونپیش یاران ز دهان کرد برون،
درم سیم، به چندین پارهبلکه ماهی شده چند استاره
محرمی کرد سالش کاین چیست؟بدر کامل شده چون پروین چیست؟
گفت جا داشت در آن محفل بیمزیر دندان من این درهم سیم
در صف جمع مهی حاضر بودکه بدو چشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,510
ای ز بس بار تو انبوه شده،دل تو نقطه‌ی اندوه شده!
خط ایام تو در صلح و نبردمنتهی گشته به این نقطه‌ی درد
نه برین نقطه درین دایره پای!گرد این نقطه چو پرگار برآی!
بو که از غیب نویدی برسدزین چمن بوی امیدی برسد
هست در ساحت این بر شده خاکعرصه‌ی روضه‌ی امید، فراخ
کار بر خویش چنین تنگ مگیر!وز دم ناخوشی آهنگ مگیر!
گر بود خاطر تو جرم‌اندیشعفو ایزد بود از جرم تو بیش
نامه‌ات گر ز گنه پر رقم است
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا