نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,356
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,531
ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرابه زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزمبه جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا
ز بسکه بر سر کوی تو اشک ریخته‌امز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا
فلک موافقت من کبود درپوشیدچو دید کز تو بهر لحظه شیونی است مرا
از آن زمان که ز تو لاف دوستی زده‌امبهر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا
هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دیدیقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا
به دام عشق تو درمانده‌ام چو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,532
به زبان چرب جانا بنواز جان ما رابه سلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را
ز میان برآر دستی مگر از میانجی توبه کران برد زمانه غم بی‌کران ما را
به دو چشم آهوی تو که به دولت تو گردونهمه عبده نویسد سگ پاسبان ما را
ز پی عماری تو چه روان کنیم مرکبچو رکیب تو روان شد چه محل روان ما را
به سرا و مجلس خود مطلب نشانی ماچو تو بر نشان کاری چه کنی نشان ما را
گله‌ی فراق گفتم که نه نیک رفت بابه کرشمه مهر برنه پس از این زبان ما را
به تو درگریخت خاقانی و جان فشاند بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,533
بر سر کرشمه از دل خبری فرست ما رابه بهای جان از آن لب شکری فرست ما را
به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمدگرهی ز زلف کم کن، کمری فرست ما را
به بهانه‌ی حدیثی بگشای لعل نوشینبه خراج هر دو عالم، گهری فرست ما را
به دو چشم تو که از جان اثری نماند با ماز نسیم جانفزایت، اثری فرست ما را
ز پی مصاف هجران که کمان کشید بر ماز وصال مردمی کن، حشری فرست ما را
مگذار کز جفایت دل گرم ما بسوزدز وفا مفرحی کن، قدری فرست ما را
به تو درگریخت خاقانی و دل فشاند بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,534
گرنه عشق او قضای آسمانستی مرااز بلای عشق او روزی امانستی مرا
گر مرا روزی ز وصلش بر زمین پای آمدیکی همه شب دست از او بر آسمانستی مرا
گرنه زلف پرده سوز او گشادی راز منزیر این پرده که هستم کس چه دانستی مرا
بر یقینم کز فراق او به جان ایمن نیموین نبودی گر به وصل او گمانستی مرا
آفت جان است و آنگه در میان جان مقیمگرنه در جان اوستی کی باک جانستی مرا
مرقد خاقانی از فرقد نهادی بخت منگر به کوی او محل پاسبانستی مرا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,535
ای پار دوست بوده و امسال آشناوی از سزا بریده و بگزیده ناسزا
ای سفته در وصل تو الماس ناکسانتا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا
چند آوری چو شمس فلک هر شبانگهیسر بر زمین خدمت یاران بیوفا
آن را که خصم ماست شدی یار و همنفسبا آنکه کم ز ماست شدی یار و آشنا
الحق سزا گزیدی و حقا که در خور استپیش مسیح مائده و پیش خر گیا
بودیم گوهری به تو افتاده رایگاننشناختی تو قیمت ما از سر جفا
بی‌دیده کی شناسد خورشید را هنریا کوزه گر چه داند یاقوت را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,536
اری فی‌النوم ما طالت نواهازمانا طاب عیشی فی هواها
به جامی کز می وصلش چشیدمهمی دارد خمارم در بلاها
عرانی السحر ویحک ما عرانیرعاها الصبر ویلی ما رعاها
به بوسه مهر نوش او شکستمشکست اندر دلم نیش جفاها
بدت من حبها فی القلب نارکان صلی جهتم من لظاها
خطا کردم که دادم دل به دستشپشیمان باد عقلم زین خطاها
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,537
درد زده است جان من میوه‌ی جان من کجادرد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستماین همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهانمن که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنونبند روان گسسته‌ام انس روان من کجا
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدیگرم جگر شدم ز تب سرکه‌فشان من کجا
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بودآن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
ناله‌ی خاقانی اگر دادستان شد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,538
سر به عدم درنه و یاران طلببوی وفا خواهی ازیشان طلب
بر سر عالم شو و هم جنس جویدر تک دریا رو و مرجان طلب
مرکز خاکی نبود جای تومرتبه‌ی گنبد گردان طلب
مائده‌ی جان چو نهی در میانجان به میانجی نه و مهمان طلب
روی زمین خیل شیاطین گرفتشمع برافروز و سلیمان طلب
ای دل خاقانی مجروح خیزاهل به دست آور و درمان طلب
زهر سفر نوش کن اول چو خضرپس برو و چشمه‌ی حیوان طلب
خطه‌ی شروان نشود خیروانخیر برون از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,539
گر مدعی نه‌ای غم جانان به جان طلبجان چون به شهر عشق رسد نورهان طلب
خون خرد بریز و دیت بر عدم نویسبرگ هوا بساز و نثار از روان طلب
دی یاسجی ز ترکش جانانت گم شده استدل و اشکاف و یاسح او در میان طلب
گر نیست گشتی از خود و با تو توئی نمانداز نیستی در آینه‌ی دل نشان طلب
تا از طلب به یافت رسی سالهاست راهبس کن حدیث یافت طلب را به جان طلب
خاقانیا پیاده شو از جان که دل توراستبر دل سوار گرد و فلک در عنان طلب
اقطاع این سوار ورای خرد شناس
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,540
م**س.ت تمام آمده است بر در من نیم شبآن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
کوفت به آواز نرم حلقه‌ی در کای غلامگفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداعگفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز منکانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کردم برجان رقم شکر شب و مدح میکامدن دوست را بود ز هر دو سبب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی‌نقابورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیکدرشکنم طرف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا