نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,356
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,541
به یکی نامه‌ی خودم دریاببه دو انگشت کاغذم دریاب
به فراقی که سوزدم کشتیبه پیامی که سازدم دریاب
درد من بر طبیب عرض مکنتو مسیح منی خودم دریاب
کارم از دست شد ز دست فراقدست در دامنت زدم دریاب
من از خیره‌کش فراق هنوزدیت وصل نستدم دریاب
الله الله که از عذاب سفربه علی‌الله درآمدم دریاب
دردمندم ز نقل خانه‌ی آببه گلاب و طبرزدم دریاب
من که در یک دو نه سه چار یکیبسته‌ی ششدر آمدم دریاب
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,542
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسبخاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداریچند جامی بکش از باده‌ی گلفام بخسب
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منالشب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشیتا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای ش*ر..اببگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذاردر جهان بی‌خبر از کف وز اسلام بخسب
نغمه‌ی من بشنو باده بکش م**س.ت بشوشب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,543
رویم ز گریه بین چو گلین کاه زیر آباز شرم روی توست رخ ماه زیر آب
ماهی تنی و می‌کنی از اشک من گریزنه ماهیان کنند وطن گاه زیر آب
نی نی توراست عذر که مشک و میی بهمنی مشک و می شود آنگاه زیر آب
تخم وفاست دانه‌ی دل چون به دست توسخواهی به زیر خاک بنه خواه زیر آب
در اشک گرم غرقم و آنگاه سوختهکس دید غرق سوخته به نگاه زیر آب
دریا کشم ز چاه غمت گر برآرم آهسوزد نهنگ را طپش آه زیر اب
همسایگان ز تف دلم برکنند شمعچون شد چراغ روز شبانگاه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,544
کار عشق از وصل و هجران درگذشتدرد ما از دست درمان درگذشت
کار، صعب آمد به همت برفزودگوی، تیز آمد ز چوگان درگذشت
در زمانه کار کار عشق توستاز سر این کار نتواند درگذشت
کی رسم در تو که رخش وصل تواز زمانه بیست میدان درگذشت
فتنه‌ی عشق تو پردازد جهانخاصه می‌داند که سلطان درگذشت
جوی خون دامان خاقانی گرفتدامنش چه، کز گریبان درگذشت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,545
انصاف در جبلت عالم نیامده استراحت نصیب گوهر آدم نیامده است
از مادر زمانه نزاده است هیچکسکوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
از موج غم نجات کسی راست کو هنوزبر شط کون و فرضه‌ی عالم نیامده است
از ساغر زمانه که نوشید شربتیکان نوش جانگزای‌تر از سم نیامده است
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟کورا ز حادثات امان هم نیامده است
دزدی است چرخ نقب‌زن اندر سرای عمرآری به ه*رز قامت او خم نیامده است
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخاسباب این مراد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,546
پای گریز نیست که گردون کمان‌کش استجای فزاع نیست که گیتی مشوش است
ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب استبرخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است
چون مار ارقم است جهان گاه آزمونکاندر درون کشنده و بیرون منقش است
با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجویکان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است
با هر که انس گیری از او سوخته شویبنگر که انس چیست مصحف ز آتش است
عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنکگردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است
در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,547
تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاستنیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست
گوئی اندر کشور ما بر نمی‌خیزد وفایا خود اندر هفت کشور هیچ جائی برنخاست
خون به خون می‌شوی کز راحت نشانی مانده نیستخود به خود می ساز کز همدم وفائی برنخاست
از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنکهرگز از کاشانه‌ی کرکس همائی برنخاست
باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنوناز زمین مردمی مردم گیائی برنخاست
وحشتی داری برو با وحش صحرا انس گیرکز میان انس و جان وحشت زدائی برنخاست
کوس وحدت زن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,548
دل پیشکش تو جان نهاده استعشقت به دل جهان نهاده است
جان گر همه با همه دلی داشتبا عشق تو در میان نهاده است
تا نام تو بر زبان بیفتاددل مهر تو بر زبان نهاده است
اندک سخنی زبانت را عذراز نیستی دهان نهاده است
نظاره قندز هلالتموئی به هزار جان نهاده است
از ناله‌ی من رقیب در گوشانگشت خدای خوان نهاده است
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,549
کار گیتی را نوائی مانده نیستروز راحت را بقایی مانده نیست
زان بهار عافیت کایام داشتیادگار اکنون گیایی مانده نیست
وحشتی دارم تمام از هرکه هستروشنم شد کشنایی مانده نیست
دل ازین و آن گریزان می‌شودزانکه داند با وفایی مانده نیست
زنگ انده گوهر عمرم بخوردچون کنم کانده زدایی مانده نیست
کوه آهن شد غمم وز بخت مندر جهان آهن ربایی مانده نیست
با عنا می‌ساز خاقانی از آنکخوش دلی امروز جایی مانده نیست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,550
اهل بر روی زمین جستیم نیستعشق را یک نازنین جستیم نیست
زین سپس بر آسمان جوئیم اهلزان که بر روی زمین جستیم نیست
برنشین ای عمر و منشین ای امیدکاشنائی همنشین جستیم نیست
خرمگس برخوان گیتی صف زده استیک مگس را انگبین جستیم نیست
گفتی از گیتی وفا جویم، مجویکز تو و او ما همین جستیم نیست
بر کمین‌گاه فلک بودیم دیرشیرمردی در کمین جستیم نیست
هست در گیتی سلیماتن صدهزاریک سلیمان را نگین جستیم نیست
ترک خاقانی بسی گفتیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا