نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 28,676
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #291
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم

اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی

هر آن که کنج قناعت به گنج دنیا داد

فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی

بیا که رونق این کارخانه کم نشود

به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن

در این چمن که گلی بوده است یا سمنی

ببین در آینه جام نقش بندی غیب

که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی

از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت

عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند

چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #292
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من م**س.ت چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهریت‌ ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌

ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #293
ای نگاهت از شب باغ نظر، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان، نازتر

چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
چنگی از تو چنگ‌تر، یا سازی از تو سازتر

قصه گیسویت از امواج تحریر قمر
هم بلند آوازه‌تر شد، هم بلند آوازتر

گشته‌ام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت
چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر

چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر

از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود
جادویی از سحر چشمان تو پُر اعجازتر

آن که چشمان مرا‌تر کرد، اندوه تو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #294
از خانه بیرون می‌زنم، اما کجا امشب
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب

پشت ستون سایه‌ها روی درخت شب‌
می‌جویم، اما نیستی در هیچ جا امشب‌

می‌دانم آری نیستی، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم به دنبالت چرا امشب؟

هر شب تو را بی جستجو می‌یافتم، اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ها... سایه‌ای دیدم شبیهت نیست، اما حیف‌
ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می‌آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب

امشب ز پشت ابر‌ها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه‌ها را یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی‌آرم تو که می‌دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

ای ماجرای شعر و شب‌های جنون من
آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #295
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود

چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود

عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود اما م**س.ت و بی پروا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود

برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف

گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من فریاد دل خاموش شد

آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ

آگه از درد دلم زآن عشق جانفرسا نبود

ای نداده خوشه ای زآن خرمن زیبایی ام

تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #296
اگه بگم که قول می دم ...

اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم

اگه بگم که حاضرم فدای اونچشات بشم

اگه بگم توآسمون عشق من فقط تویی

اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی

اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم

اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم

اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی

اگه بگم بال منی لحظه ی پرواز منی میشی

برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال میشی

برام باغبون میوه های تشنه وکال میشی

برام ماه شبای بی سحر میشی

برام ستاره ی راه سفر ولی بدون هرجا باشی یا نباشی مال منی

بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #297
از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام
آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام
یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا
گرچه چون عشق ز دل رفته فراموش توام
نگه گرمم و در چشم سخنگوی توام
هوس بوسه ام و در لب خاموش توام
همچو اشکی که ز جان ریخته در دامن تو
چون صدایی که ز دل خاسته در گوش توام
پای تا سر همه طوفانم و آشفتگیم
بحر پر موجم و عمریست که در جوش توام
گرچه در حسرتم از دوری برق نگهت
زنده با یاد تو و گرمی اغوش توام
دردل این شب تاریک که چون بخت منست
تا سحر منتظر صبح بناگوش توام
خاطر نازکت آزرده شد از خاطر من
بار سنگینم و آویخته از دوس توام
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #298
ز بس زخم زبان خوردم دهان از گفتگو بستم
در دل را ز نومیدی به روی آرزو بستم
صراحی وار از چشمم دمادم اشک خون ریزد
چو راه گریه ی خونین خود را در گلو بستم
به عهد سست او از دست دادم زندگانی را
سزای خویشتن دیدم که پیوندی به مو بستم
نهان کردم به خلوتگاه دل گنج غم او را
بر این ویرانه ی خاموش راه جستجو بستم
ز بس با نامرادی خو گرفتم من به روی دل
در امید را با دست خویش از چارسو بستم
به امیدی که اندازد نظر بر جان بیمارم
نگاه دردمند خویش را در چشم او بستم
چو پایم را برید از کوی خود دست از جهان شستم
چو نامم را به خواری برد چشم از آبرو بستم
وفاداری همینم بس که با نومیدی از عشقش
وفا را صرف او کردم امیدم را به او بستم
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #299
در قلب تو نشسته کسی تار میزند
سازی به دست و نغمه ی غم بار میزند
آیا صدای قلب خودت را شنیده ای؟؟؟؟
آنجا کسی همیشه به دیوار میزند
در پشت انفرادی قلبت پرنده ایست
بال و پرش شکسته به رخسار می زند
اینک منم پرنده ی غمگین در قفس
داغ فراق را به جهان جار می زند
صبر و قرار قلب من اکنون سر آمده
در التماسِ وصلِ تو صدبار می زند
بی چاره سخت در پی اندک توجه ایست
آنجا کسی نشسته به دیوار می زند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #300
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ ، قلب بیقرارم مال تو !

[IMG]
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا