شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2,704
  • بازدیدها 20,147
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #361
ای چراغ دل تاریکم ! از این خانه مرو !
آشنای تو منم، بر در بیگانه مرو !

شمع من باش و بمان! نور ز تو، اشک ز من
جان فشانه تو منم، در بر پروانه مرو !

سوختی جان مرا، آه مکن ! اشک مریز !
از بر عاشق دلداده، غریبانه مرو !

قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت
قهر بیهوده مکن! در دل افسانه مرو !

در کلبه ی من، مهر تویی! ماه تویی !
ای چراغ شب تاریکم، از این خانه مرو !
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #362
بي حضورت درد دارد زندگي
یڪ بغل "نامرد" دارد زندگي

زندگي بي تو شده ماتمڪده
چہ مصیبت ها سـرِ من آمده

بگـذر از دوری … بیا دلدارِ من
جانِ من بس ڪن دگرآزارِ من
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #363
گاهی آسان میشود از حق گذشت
روی قلبی پا گذاشت آنرا شکست

ای رفیق اما تو اینگونه مباش
روی قلبِ سوخته‌ام آبی بپاش

تو بِدان ویرانگری آسانتر است
آنکسی مَرد است که عهدی نشکست

آتشی خوب است که او روشنگر است
نی آن آتش که بسی ویرانگر است

مرهمی باش روی زخمِ نِشتری
همدمی باش بهتر از حور و پَری

بهر کوری چشم بینا و بصیر
یا عصا باش دستِ انسانهای پیر

یا گلی باش و به یاران عطر بپاش
ور که خاری دستِ یاران مخراش
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #364
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که
او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم
یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد
کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #365
آن مرد پر از شور و غزل ، بعد تو جان داد
این آدم کوکی ، جسدی پشت نقاب است

یا مشکل ارســال پیام ، از دل مــا بود
یا منبــع گیــرنده ی قلـب تو خراب است

زایـیــده ی دردیـم و به بار آمـده ی عشق
در مکتب ما ، عشق فقط ، حرف حساب است

یک جمله بگو دلبرکم ! … حرف دلت چیست ؟
عاشق شده این شاعر و … دنبال جواب است
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #366
من از راهی دور
برای خواندنِ خواب های تو آمده‌ام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش
راهی نیست،
در دست افشانیِ حروف
باید به مراسمِ آسانِ اسمِ تو برگردم،
من به شنیدنِ اسمِ تو عادت دارم
من
مشقِ نانوشته ام به دستِ نی،
خواندن از خوابِ تو آموخته ام به راه
من
بارانِ بریده ام به وقتِ دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه
به من بگو
در این برهوتِ بی خواب و طی،
مگر من چه کرده‌ام
که شاعرتر از اندوهِ آدمی ام آفریده اند؟
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #367
درد بی درمان شنیدی؟حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین

می زند بی تو مرا، این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است، صعب العلاج یعنی همین!

ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ, ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻱ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎﻩ

ﺑﻴﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﮕﺮ ﻓﺮﻗﻲ ﻫﺴﺖ؟
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﺒﺮﻱ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻩ
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #368
نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز

شهر خالی ست مرا همنفسی نیست عزیز

حافظ از حال من سوخته آگاه تر است

زده ام فالی و فریاد رسی نیست عزیز

نیست حتی پر و بالی که به سویت بپرم

آسمان بی تو مرا جز قفسی نیست عزیز

کیمیایی و من خسته مسی ناچیزم

به سر کوی توام دسترسی نیست عزیز

قلب بیمار مرا عشق شما درمان است

غیر آغوش تو دل را هوسی نیست عزیز
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #369
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت…
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • نویسنده موضوع
  • #370
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا