نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 28,696
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #371
هم جا برای این‌که بمانم نبود و نیست
هم موقع سفر چمدانم نبود و نیست
پشت سرم شب سفر آبی نریخته‌اند
یعنی که هیچ‌کس نگرانم نبود و نیست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمه‌ای است
که هیچ‌وقت قدر دهانم نبود و نیست
گفتند آفتاب تو در پشت ابرهاست
ابری در آسمان جهانم نبود و نیست
انگار هیچ‌وقت به دنیا نبوده‌ام
درهیچ جای شهر نشانم نبود و نیست
در دفتر همیشه نوِ خاطرات ِ من
چیزی برای این‌که بخوانم نبود و نیست
قصدم نوشتن غزل است و نوشته‌هام
حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #372

امشب بیا که تشنه ی یک همنشینی ام
دیگر امید نیست که فردا ببینی ام

فردا مرا _ تمام ِمرا _ باد می بَرد
ای کاش جای باد ، تو امشب بچینی ام

خورشید ، فرصتی است که از من گذشته است
تاریک ، مثل سایه ی تَنگِ پَسینی ام

لحظه به لحظه از دل هم دور می شدیم
از بس تو آن همانی و من این همینی ام

دیگر من آن چنان که تو هستی نمی شوم
آخر تو جای من ... چه کنم !؟ این چنینی ام

با این همه هنوز دلی مانده ، دیر نیست
من که هنوز عاشقِ عشق آفرینی ام

پیش از تو این همه شبِ من آسمان نداشت
بر من بتاب عشقِ قشنگِ زمینی ام !
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #373
road-ardalansarfraz1-1.jpg

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد


انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد

تا وقتی که در وا میشه لحظه ی دیدن می رسه

هر چی که جاده س رو زمین به سینه ی من می رسه ، آه

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم

وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم

گل های خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم واسه کبوترای عشق دست کی دونه بپاشیم

مگه تن من می تونه بدون تو زنده باشه ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم

عزیز ترین سوغاتیه غبار پیراهن تو

عمر دوباه ی منه دیدن و بوییدن تو

نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #374
تو خواهي ماند و کسي نه خواهد ديد
تو خواهي ماند
و کسي نه خواهد ديد
و نه خواهد فهميد زيستن ات را در چشمانم

خواهي ديد و خواهي شنيد

گرماي تابناک عشق را
خواهي خفت و برخواهي خاست


روزهاي پيش رو را خواهي ديد
که نخواهند بود
چون روزهاي گذشته

آنطور که زيسته بودي
در افکارت غرق خواهي گشت

فهميدن هر عشقي
گذران يک عمر است

سپري خواهي‌اش کرد

تو را وصف ناپذير

زندگي خواهم کرد
در چشمانم خواهم زيست

در چشم‌هايم ، تو را پنهان خواهم کرد

روزي تنها زبان به سخن خواهي گشود

خواهي نگريست
من چشم‌هايم را فرو خواهم بست

در خواهي يافت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #375
زمان در خواب و دريا قصه پرداز


خيالم در بلندي هاي پرواز،


ز تلخي هاي پايان، مي رسيدم-



به شيرينِ شگفتي هاي آغاز !




"فریدون مشیری"



cydpvwgx4hhvaaozgc2.jpg

اهمیت و ارج زندگی در همین است که موقت است،


تو باید جاودانگی خودت را در جای دیگری نشان بدهی،


و آن جا «انسانیت» است!
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #376
باز هم مجنون شدم لیلا بیا و ناز کن
شیطنت کن عشوه کن افسونگری آغاز کن

موی را افشان بکن تا باد هم مجنون شود
روسری بردار و عالم را پر از اعجاز کن

شاعران را از تو گفتن مُنتهای آرزوست
فخر بر اَبرو کمانِ حافظ شیراز کن

خواب دیدم بسترم تا آمدی زینت گرفت
ابن سیرین را بگو تعبیر سروِناز کن

ناز انگشتان تو بر پرده های تارِ من
معجزه با پنجه ات در پرده ی شهناز کن

فتنه کن آتش بسوزان و نوایی ساز کن
شرّ و شوری آتشین ای دختر اهواز کن

آس دل را برده ای در حکم دل آهسته تر
در قمارت رحم بر این تک ورق سرباز کن

ای تن طنّاز تو گل واژه ی شعر و غزل
جان من آن دکمه های لعنتی را باز کن
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #377
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
آسمانی تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز
که همین شوق مراخوبترینم کافیست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #378
یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی

از اون هواها که خودت حال و هواشو می دونی

اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم

تو هم منو شعر منو با همه حست می خونی

یه حالی داشتم که نگو،یه حالی داشتم که نپرس

یه تیکه از روحمو من جایی گذاشتم که نپرس

یه جایی که می گردمو دوباره پیداش می کنم

حتی اگه کویر باشه بهشت دنیاش می کنم

اسم قشنگ شهرمو تو می دونی چی می زارم

دونه دونه کوچه هاشو به اسمای کی می زارم

آخه تو هم مثل منی، مثل دلای بارونی

وقتی هوا ابری می شه حال و هوا مو می دونی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #379
نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو
تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو
به اون دل سیاه تو
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #380
من از راهی دور
برای خواندن خواب های تو آمده‌ام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش
راهی نیست،
در دست افشانی حروف
باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،
من به شنیدن اسم تو عادت دارم
من
مشق نانوشته ام به دست نی،
خواندن از خواب تو آموخته ام به راه
من
باران بریده ام به وقت دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه
به من بگو
در این برهوت بی خواب و طی،
مگر من چه کرده‌ ام
که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا