شاعر‌پارسی اشعار امیر دانش زاده

  • نویسنده موضوع sara.gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 250
  • کاربران تگ شده هیچ

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
می بریدم تا خدا آرم تر

می بریدم تا خدا آرم تر
تا دیار ناکجا آرام تر

من کجا و مفصد بی انتها
کاروان سالار ما آرم تر

در شکار آیا تحمل شرظ نیست؟
می پرد صید شما آرام تر

چون بلا در راه ما افتادن است
ای بلاگردان ما آرام تر

همدم شب بوده اند این چشمها
آفتا با رخ نما آرام تر

خلق شد آرامش زین غمه ها
ای سکوت پر صدا آرام تر
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
اینجا کجای آسمان از غصه بارانی شده

اینجا کجای آسمان از غصه بارانی شده
حس میکنم در گوشه ای یک ماه زندانی شده
من در میان فصلها یک ماه را گم کر ده ام
شاید زمین و آسمان با هم زمستانی شده
نزدیک دریا یک نفر مجرم به قتل سینه ها
یک بی گناه بی گناه بی آب قربانی شده
انگار در این ماجرا دست زلیخایی نبود
یوسف به دستور خدا دعوت به مهمانی شده
با یک ظرافت پر نگاه با گفتن افسانه ها
دزدیده ای قلبی که یک دوران نگهبانی شده
فریاد من را بشنود یک مهربان منتظر
آن روزگار عاشقی حالا پریشانی شده
تقصیر آن پروانه و رقص سراسر ناز بود
شمع بزرگ آسمان شبه خیابانی شده

...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
کوچه را حالا چراغانی کنید

کوچه را حالا چراغانی کنید
چشمها را باز بارانی کنید

یک مه زیبا به آرامی رسید
قلب ما را پاک قربانی کنید

غول غم را با همه افسانه اش
دست بندید و بیابانی کنید

بعد از این افسوس پنهانی بس است
خانه را با یار نورانی کنید

یا برای سالها موسی شدن
لااقل یک روز چوپانی کنید


قلب من در بستر ناز شماست
پس نیایشهای طولانی کنید

واقعا سخت است دوری شما
گریه را از ماه پنهانی کنید
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
باز چشمی دلستانی می کند

باز چشمی دلستانی می کند
قلب من یاد جوانی می کند
باز ابروی سیاه ابلقی
تیره روزی را جهانی می کند
باز ابرویی و شمسی در کمین
با دل من همزبانی می کند
باز دستان نوازش بخش عشق
پر سرور این زندگانی می کند
باز خواهشهای دل را گلرخی
ناشنیده لن ترانی می کند
گفتم او را بس کن این آواز گفت
گاه گاهی دل جوانی می کند
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
تا لحظه قیامت این سینه آه دارد

تا لحظه قیامت این سینه آه دارد

بنشین به خاطر من این دل گناه دارد

شاید نمی توانی درد مرا بفهمی

تنهاست آسمانم با آنکه ماه دارد

دیگر چرا بگریم از دست بی وفایان

یعقوب هم نفهمید یوسف به چاه دارد

از بس شکستی شد دیواره های قلبم

دیگر نمی پذیرم این دل پناه دارد

حتما صدای باران در گوش نازنینی

پیچیده و نهانی عشقی به راه دارد

شاید اگر خیابان با سنگ بسته باشد

رویای آسمانی از کوچه راه دارد

این قطره های زیبا حیف است اگر نبارد

احساس نازنینی گل با پگاه دارد
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
گذری به دل نشینان به خدا ضرر ندارد

گذری به دل نشینان به خدا ضرر ندارد

تو چرا نمی نشینی دل ما خطر ندارد

من اگر نمی نویسم پس از این خیال خود را

چه کنم دگر کلامم به شما اثر ندارد

قطرات پاک باران به سر گناهکاران

بچکد به صد هزارنچه کند ثمر ندارد

غم وسوز این پرنده نگران ترین نوا شد

به جز آشیان و قو تش نکند که پر ندارد

تو اگر دلت حزین شد و کمی زماجرا گفت

دل من همیشه خون است و کس دگر ندارد

غلط است هر که گوید که ره است دل به دل را

دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
این که با من نیستی اثبات می خواهد مگر

این که با من نیستی اثبات می خواهد مگر

شا کیش قصه ها هم مات می خواهد مگر

بعد از آن آغوش طولانی که با هم داشتیم

صحنه بوسیدنت هم کات می خواهد مگر

صورت زیبای گال در لحظه بیداریش

من نپرسیدم ولی مرآت می خواهد مگر

دور او من بیشتر از هر کسی گردیده ام

زاعر چشمان او سوغات می خواهد مگر

هر که حوری را برای شام دعوت می کند

در دعای نیمه شب جنات می خواهد مگر

روز روشن در شلوغی قلب ما را برده اند

دلبری هر جا که شد" هیهات می خواهد مگر

من دلم می خواست تنها" با تو باشم تا ابد

لحظه های عاشقی "هم ذات می خواهد مگر
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
دعاهایم چه درگیرند فردا

دعاهایم چه درگیرند فردا
همه غمها به زنجیرند فردا
برای لحظه ای خورشید بودن
مهان تصمیم می گیرند
خدایا عاشقی را ماندنی کن
عزیزان تحت تاثیرند فردا
تمام خوابهای خوب دیشب
خبر دارم که تعبیرند فردا
پرستوها اگر آماده باشند
نهانی بوسه می گیرند فردا
زمانی شعرهایم خواندنی شد
ولی خوانندگان پیرند فردا
و آن آغاز های تلخ و تنها
لطافتهای تقدیرند فردا
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
دل خوناب شده شور تپیدن دارد


دل خوناب شده شور تپیدن دارد
ماجرای تو پریزاده شنیدن دارد

قفسی بود و دلی بود و نشانی ز وفا
صاحب دل ز قفس پای رهیدن دارد

حلقه ای بود و دری بود وسیاهی در پیش
آخر این پای فلج قصد دویدن دارد

شعله ای یخ زده در گوشه دل می فرسود
قطره داغ نگه روی چکیدن دارد

مدتی در دل شب سایه مهتاب نبود
ماه چشمک زد و اندیشه دیدن دارد

شوره زار کهنی بود و گلی بود و نمک
ابر بارید و لب خیس مکیدن دارد

دل آزاده من سوخته و ساخته بود
بار سنگین غمش جای خمیدن دارد
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
چند روزی است که با یاد تو عادت کر ده ام

چند روزی است که با یاد تو عادت کر ده ام

خواستم مطرح کنم اما رعایت کرده ام

این اواخر شاپرک جان بد نگاهم کرده ای

کی گناهی کر ده ام من کی جنایت کر ده ام

فکر کردم شاید این مهر فروزان واقعیست

با تو گفتم راز خود گویا شجاعت کر ده ام

خیلی از حال خود احساس تنفر می کنم

با ر ها دل بر د گان را من شفاعت کر ده ام

ها له ای از نور آرام از کنارم می گذشت

از حضور گرمش احساس طراوت کرده ام

هیچ می دانی زمستانها به هنگام غروب

از لبانش بوسه های پر حرارت کر ده ام

صبر کن امشب هوای قلب من طو فانی است

شعر های شیشه ای را من کتابت کر ده ام
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا