|زندگی نامه یک رمان |

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,805
  • کاربران تگ شده هیچ

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام خدمت همه شما یک رمانی های عزیز
این تاپیک یه چیزی مثل تاپیک بیوگرافی هستش اما خیلی متفاوت تره
اینجا نباید یه بیوگرافی کوتاه از خودتون بدید بلکه باید زندگی نامتون رو تعریف کنید" نه به صورت واقعی بلکه خیلی فان و بامزه و متفاوت"
کوتاه یا بلند فرقی نداره
انتخاب با شماست
___
تاپیک جنبه فان داره در آخر خودتون متوجه میشید
___
کسانی که دوست دارید زندگی نامشون رو بشنوید در آخر پستاتون تگ کنید
___
ایده تاپیک از خانم mehrabi83 mehrabi83 عزیز هستش
امیدوارم بازدید داشته باشه.​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

Dani_pat

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
7/5/18
ارسالی‌ها
1,749
پسندها
37,546
امتیازها
77,373
مدال‌ها
22
سطح
33
 
  • #2
ب نام خدا
من دریا هستم ملقب ب دری کما
15 سالمه
از وقتی ب دنیا اومدم رفتم تو کمآ :babeando:
حدودا 10 ماه پیش بود که بالاخره از کما بیرون اومدم :worship2:
[آه خیلی فاجعه ی سختی بود>_<]
وقتی به هوش اومدم تو عمارت چند 100 میلیون دلاریم بودم. :swoon:
تو اتاقم که مجهز به هرگونه لوازم پزکشی و غیر پزشکی و نیمه پزشکی بود چشم باز کردم. :rolleyes:
اونجا داداشم و رفیقم سامیار و اجیام و امیر سام[دوستم] و یک سری دوست رفیق :slow:
بالا سرم بودن و وقتی من و با چشم های باز دیدن اشک تو چشم هاشون مثله حلقه ی پیاز، نمایان شد! :sadym:
خلاصه کلی هم کادو برام اورده بودن یکی شون هم گوشی ایفون 12 بود [جدید اومده شماها خبر ندارین از امریکا گرفتم...ارع!] :gaydude:
خلاصه یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Dani_pat

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
سلام
من سامیار زاهد هستم .۲۱ سالمه از شمال
لاهیجان بدنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
منظور از بزرگ شدن تا ۱۳ سالگیه
شاگرد تنبل کلاس بودم
سربازی هم معاف شدم
و الان هم که اینجام
خلاصه و مفید
حالا بعد یه زندگینامه جعفر هم میزارم :naughty2:
___
H Hani.Nt


بعد از ارسال این پست مکالمه ای داشتم با یه دوست عزیز به این صورت
mehrabi83 mehrabi83
زندگیت زیادی بی بخاره نمیپسندم اصلا تو داری دروغ میگی:/
و جواب من:
ن نمیخوام زندگی واقعیمو کسی متوجه بشه متاسفم
:naughty2:
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
22/7/18
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
13,932
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #4
سلام
من سامیار زاهد هستم .۲۱ سالمه از شمال
لاهیجان بدنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
منظور از بزرگ شدن تا ۱۳ سالگیه
شاگرد تنبل کلاس بودم
سربازی هم معاف شدم
و الان هم که اینجام
خلاصه و مفید
حالا بعد یه زندگینامه جعفر هم میزارم :naughty2:
___
H Hani.Nt
حانیه رادمهر هستم.
متولد 78/11/24.
و توی رشت ساکنم ^^
ترم دوی رشته ی فیزیتراپیم.
بچه ی دومم و یه برادر بزرگتر از خودم دارم.
از علاقه مندی هامم اول از همه نوشتن و بعد، طراحی پوستر و بنر و... ، شنا، والیبال و... هستن.
فعلا همینا یادم بود دیگه:lol:
 
امضا : Hani.Nt

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
فاطم RADI.8
نفر قبلی فراموش کرده کسیو تگ‌کنه خوشحال میشم شما کاربر بعدی باشید که شرکت میکنه
در آخر پستتون یه نفر رو تگ کنید​
 
امضا : سامیار زاهد

فاطم

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
18/2/19
ارسالی‌ها
6,987
پسندها
45,939
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
سطح
39
 
  • #6
فاطم RADI.8
نفر قبلی فراموش کرده کسیو تگ‌کنه خوشحال میشم شما کاربر بعدی باشید که شرکت میکنه
در آخر پستتون یه نفر رو تگ کنید​


اهم اهم سلام خوبین
من رادی هسم ینی میدونید چیه لقبم رادیه
من اسمم فاطمس حالا میدونید چرا رادی صدام میکنن چون من عاشق اسم رادوین هستم و خلاصه اینجوری
من متولد 83/3/24 هستم
خب دیگه چی بگم اهاع
من توی میناب (استان هرمزگان) بدنیا اوومدم الانم اونجا زندگی میکنم
خب دیگه اینکه من بدنسازم و اینکه عین این پسراهس همه کارن به قول معروف آچار فرانسن منم همونجورم و اینکه خیلی شیطونم و مهربون و مغرور و اینا و اینکه اووووم دیگه اینکه اها همیشه دوس داشتم پسر باشم و از دختر بودن بدم میاد و اینکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Narges_D

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
25/6/18
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
20,502
امتیازها
48,373
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #7
N YASHAR_ND
از شما دعوت میکنم یه زندگی نامه از خودتون بنویسید.​

من تااونجایی که ذهنم یاری می کنه از دوران کودکیم پیش یک داداش گوگولی بودیم-_
خیلی دوسش دارم درکل عاشقشم@_@{حیف داداشمه مگرنه می رفتم خاستگاریش}
تااین که این داداش رفت خاستگاری یک دختر پروعه زبون درازP;
آقادیگه می خواستین چی بشه الان همش درگیرم بادختره^-^
ایشوم می دونن چه دختریه mehrabi83 mehrabi83
خب دیگه من برم نیست و نابودبشم مگرنه منومی کشه مهرا@_@
زندگی نامتوبگووو نکبت Matin-ms Matin-ms
 
امضا : Narges_D

S_G

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/9/18
ارسالی‌ها
228
پسندها
6,478
امتیازها
24,903
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • #8
سلام سوگند هستم
در فرع 16 و چند ماهمه
اما در اصل
169 سال سن دارم و این جوونیم به خاطر خوردن هر ساله کِرِم رژودرم و امیدهای واهی 43 شوعرمه
عقیده های زیادی دارم و یکیش اینه ادم همیشه باید ازدواج کنه در هر موقعیتی که هست
23 سالم بود که در رُشت یکی از شهر های پر جمعیت کشور ترکیه چشم به جهان گشودم
از بچگی پسر بودم اما وقتی دیدم باید زن بگیرم و پول تالار و طلا و عروسی تصمیم گرفتم دختر شم
و با اجی مجی لاترجی دختر شدم در خدمتتونم
عاشق زدن تو دهن ادمای پر روام
مهم تر از همه اینه که من یه نیمه گمشده دارم که خدا تیکه تیکش کرده و هر تیکشو تو پسرای جهان جاساز کرده
و اینطوریه که همه پسرا نیمه گمشدمن
عاشق گوش دادن اهنگای مزخرفم
دوستای زیادی ندارم چون بقیه با اخلاق سگم نمیسازن
خلاصه که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S_G

GHAZAL NAROEE

مدیر بازنشسته + نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,591
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
18
سطح
38
 
  • #9
همانطور که قبل‌ترها گفتم:
مادرم همیشه در پاسخ برادرم که می‌پرسید چرا ناف انسان‌ها سوراخ است، می‌گفت:
-خداوند وقتی انسان را با گل می‌سازد، برای اینکه ببیند آیا گِلِ ما انسان‌ها خشک شده است یانه، انگشت کوچکش را داخل شکممان فرو برده و میزان خشکی‌مان را می‌سنجد؛ اگر خشک بودیم، ما را به این دنیا می‌فرستند. این سوراخیِ‌ناف هم؛ فقط به همین دلیل وجود دارد!
بنابر گفته مادر عزیز و گرامی‌ام، خداوند دوبار گِلِ مرا امتحان کرده است. ابتدا انگشتش را داخل شکمِ من فرو برده و بعد از اینکه متوجه خیس بودن گلِ من...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROEE

mehrabi83

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #10
قرار نبود من زندگینامم رو بگم ولی پست یکی از دوستان منو برا اینکار وسوسه کرد=)
خب بزارید از اول شروع کنم:
من توی جنینی سقط شدم و نصفم رفت اون دنیا نصفم اومد این دنیا
دوران کودکیه زیاد خاصی نداشتم تنها اتفاق مهم کودکیم قتلی بود که انجام دادم و برادرم گردن گرفت و اعدام شد.
تو دوران نوجونی اون اولاش عاشق شدم ولی هرچی من بهش نزدیک میشدم اون دور میشد منم قیدشو زدم و هیچوقتم بدستش نیوردم...بعد از اون عاشق یکی دیگه شدم که الان هم شوهرمه و جونم براش میره@_@
اینم خواهرشوهره نکبتمه N YASHAR_ND
بزرگترین عشقم بعد از شوهرم گیتارمه و بزرگترین سرگرمیم ضایع کردن مردم
کلی عاشق پیشه دارم از دختر گرفته تا پسر ولی من فقط عاشق شوهرمم پس شمام به من دل نبندید که بی فایدس:/
دیگه بقیش...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : mehrabi83
عقب
بالا