|زندگی نامه یک رمان |

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,827
  • کاربران تگ شده هیچ

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/3/18
ارسالی‌ها
2,767
پسندها
30,209
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
سطح
33
 
  • #11
سلام مهسا اربابی هستم متولد 29/6/1381
وقتی به دنیا اومدم وقتی دیدم مادرم و مادربزرگم فارسی حرف میزنن زدم تو سرم و با لهجه نوزاد مانندم گفتم:
-خدایا اینا که فارسی حرف میزنن مگه قرار نبود بفرستی منو فرانسه؟
خلاصه بگم منو تو یه پارچه سفید پیچوندن و با یه پارچه دیگه دورتا دورم رو محکم بستن عین این تیمارستانیا که به تخت بسته‌ان بودم دقیقا همون حس رو داشتم :/
هیچکس نیومد دیدنم :/ شب که مامان منو برد خونه بابام داشت فیلمای خاک برسری نگاه میکرد :/
منو که دید گفت این بچه کیه؟ از کجا اوردیش؟
کلا همونجا بود که فهمیدم سره راهیم و منو از تو بیمارستان به دلیل نبود پدرومادر واقعیم و نداشتن بچه این خانواده دزدیدنم.
همش چرت و پرت بود*-* شما باور نکنین
نفر بعدی بیا شرکت کن با اجازه دوتا تگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MEHR.AFAQ

Reyhaneh.m

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/7/18
ارسالی‌ها
676
پسندها
11,360
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
سطح
19
 
  • #12
بینام نام خدا.
منم ریحانه هستم /= در ایام طفلولیت به شدت زلزله بودم زمین و زمان از دستم شاکی بود +__+ همه را می‌زدم و هیچ وقت کتک نمی‌خوردم تن صدای بسیار زیادی دارم کافیه بیایی کنارم تا یه داد بزنم و کر شی. نه عاشق شده و نه می‌شوم (عشق برا من معنی ندارد عامو ژون). هیچ رفیق صمیمی ندارم در واقعیت اما در مجازی...
نه در مجازی یه ژینگولیو دارم ^^
نویسنده محبوب و شیطون /= که به خاطر نوشته‌هاش بهش حسودیم میشه (:

Mohadeseh.f Mohadeseh.f
با هیچ بنی بشری نمی‌سازم /= حال و احوال هیچ چیز جز گوشیمو ندارم /= از درس تنفر شدیدی دارم =|
باشد که رستگار شوم!
از همه افتضاح ‌‌‌‌تر این است که شهری که من در آن زندگی می‌کنم شهر کوچیکیست و این حرص من را ناقلای در میاورد +___+
گاهی اوقات به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Reyhaneh.m

Hasti.Rahimi

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/11/18
ارسالی‌ها
193
پسندها
12,604
امتیازها
30,713
مدال‌ها
11
سطح
19
 
  • #13
سلام سوگند هستم
در فرع 16 و چند ماهمه
اما در اصل
169 سال سن دارم و این جوونیم به خاطر خوردن هر ساله کِرِم رژودرم و امیدهای واهی 43 شوعرمه
عقیده های زیادی دارم و یکیش اینه ادم همیشه باید ازدواج کنه در هر موقعیتی که هست
23 سالم بود که در رُشت یکی از شهر های پر جمعیت کشور ترکیه چشم به جهان گشودم
از بچگی پسر بودم اما وقتی دیدم باید زن بگیرم و پول تالار و طلا و عروسی تصمیم گرفتم دختر شم
و با اجی مجی لاترجی دختر شدم در خدمتتونم
عاشق زدن تو دهن ادمای پر روام
مهم تر از همه اینه که من یه نیمه گمشده دارم که خدا تیکه تیکش کرده و هر تیکشو تو پسرای جهان جاساز کرده
و اینطوریه که همه پسرا نیمه گمشدمن
عاشق گوش دادن اهنگای مزخرفم
دوستای زیادی ندارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hasti.Rahimi

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
این یه پست خارج از برنامه هستش من به اسرار دوستان مجبور به گذاشتن این پست شدم.
من سامیار زاهد نیستم بنده جعفر باز چران هستم
توجه داشته باشید "باز چران"
از یه خانواده بسیار بسیار ثروتمند
میخوام قسمت جالب و هیجان انگیز زندگی خودم رو براتون تعریف کنم که مطمعنم اشک تو چشماتون جمع میشه.
من وقتی ۹ ساله بودم عاشق دختری به اسم کبری شدم
ولی از قسمت بد روزگار دوست صمیمیم کبری زندگی منو از چنگم در آورد تو اون دوران که من نزدیک به ۱۰ سالگی بودم افسردگی بدی به سراغم اومد و من قصد خود کشی گرفتم
تو اون زمان من تو مونیخ فرانسه زندگی میکردم
"اره دادا فرانسه هم مونیخ داره برین ببینین"
داشتم میگفتم اره من تو مونیخ بودم ما هم برج پیزا داشتیم هم ایفل و هم آزادی همه تو یه پکیج من رفتم بالای برج پیزا و...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

HEYDAR

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,039
پسندها
104,594
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
37
سطح
43
 
  • #15
یالله
توی بهشت چشمان بسته ام رو گشودم و ازراعیل و جبرئییل رو دیدم
از ازراعیل خوشم اومد و وقتی اومدم زمین خودمو عمو ازراعیل نامیدم
از یاران با ادب امام علی بودم و وقتی یاران دیگه از امام میپرسیدن که با ادب ب چ معناست
امام علی منو نشون میداد و میگفت:
هامان ابن فرید
خلاصه بگم براتون من ب تمومی زبون ها مسلطم از جمله:
زبان جنیان
ارواح
تمامی کشور ها
زبان های محلی
زبان های کوچه ای
فضاییان
و....
وقتی وارد زمین شدم ب دلیل اینکه حیف میشم توسط شتر به سمت کوفه رفتم و از اونجا ب این زمان منتقل شدم:::مدیونی فرک کنی دروغ میگم، صورتتو میارم پایین::
داشتم میگفتم
او که میتواند باشد؟
بله درست حدس زدین

نامش هامان است
مردی خوشحال و با جنبه و خوشگل و خوش غیرت و خوش تیپ و خیلی چیزای دیه ک اگ بگم ازخود...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

مرسانا

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/18
ارسالی‌ها
401
پسندها
10,283
امتیازها
28,173
مدال‌ها
2
سطح
0
 
  • #16
منم منم مرسانا
خاطرخواه جانسانا::مودونم حتی اسم جانسانا وجود ندره ولی گفدم تا قافیه بشه::
وقتی نو جوون بودم توی زابل ب دنیا اومدم و الان ۱۶ ساله هستم و استاد دانشگاه شریف.
فردا پس فرداس ک مدیر اونجا بشم
وقتی ۲ ساله بودم بابام گوشی اپل هشتمو بهم کادو داد و من تصمیم گرفتم باهاش وارد انجمن بشم.
۲۰ ساله دارم گیتار و ویالون میزنم و الان استاد گیتار هستم
سلنا گومز و جاستین بربر هم از شاگردای من بودن
REZA_N REZA_N
NEGIN_R NEGIN_R
Maede Shams MAEDE_A
 

melisa.fe

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
25/11/18
ارسالی‌ها
1,638
پسندها
23,149
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
سطح
28
 
  • #17
اهم اهم

به نام خالق آب .....شست و شو دهنده ی جوراب

انجمنی ها سلااااااممم

««تا پایان بیوگرافی با ما همراه باشید@.#»»

بنده هستی هستم

دختی بدبخت ، بیچاره ، فلک زده ، ترشیده که

سن خر اهم اهم خرگوش مش قاسم را دارا هستم

ولی دریغ از یَک دانه رول ناقابل.

سن :» 16:straight_face:

بنده الان دیگه داره نزدیک به یک سال میشه که تو انجمن در حال زیستن هستم ولی تنها به مقام رفیق انجمن دس پیدا کرده و هنوز پایداری خود را در رفاقت با انجمن حفظ کرده ام.

تو یه کُنام 4 نفره در جایی به نام

گیلان ،

گیلااان

سبزه همیشه بهاره گیلان.

و در شهر رشت ، تشت، پشت بی برو برگشت

در حال زیستن و جفتک پرانی میباشم و جدیدا به این نتیجه رسیدم که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : melisa.fe

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
نگار 1373 نگار 1373
MehrDãd.K l.Mehrdãd.l

از شما نویسنده های عزیز دعوت میکنم برای نوشتن زندگی نامتون​
 
امضا : سامیار زاهد

Mohadeseh.f

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/17
ارسالی‌ها
1,300
پسندها
35,657
امتیازها
61,573
مدال‌ها
8
سن
25
سطح
0
 
  • #19
به نام خدا
اهم اهم
صدا میاد؟؟
لطفا آروم باشید، خواهرم، برادرم آروم
الان خودم و معرفی می کنم
محدثه فارسی هستم ۲۰ ساله و تهران به دنیا اومدم
از اونجایی که خیلی خوش شانسم فرزند سوم خانوادم و هیچکسی توجهی بهم نداشته برای همین زود شوتم کردن خونه شوهرش
خیلی تخسم، خیلی خیلی شر و شیطونم
ولی ب موقعش هم متین و خانومم که کم پیش میاد:/
از مدرسه نفرت داشتم ولی مانند الاغ در دانشگاه هم شرکت کردم و از اونجایی که همسرم برعکس خودم آدم مثبتیه خیلی توی درس خوندن سخت گیری می کنه و من روزی نیست که ب درس و دانشگاه فحش ندهم:|
چشمام آبیه(خوشگلم می دونم://)
و عجیب اینه که هیچکسی درخاندانم رنگ چشمای من رو نداره این باعث میشه حس کنم تو سبد بودم برم داشتن آوردنم خونه:•||
هعی تفففف
آدم بی نهایت خاکی هستم(ما از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Mohadeseh.f

Tia๓o

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/5/19
ارسالی‌ها
16
پسندها
1,386
امتیازها
9,490
سطح
0
 
  • #20
سلام من ویکتوریا... هستم توی انگلیس بدنیا اومدم و دوران خردسالیمو توی آلمان بودم و نوجوانیم رو در آمریکا سپری کردم.
به ۶۵ زبان زنده دنیا صحبت میکنم و مادر زادی ساز میزنم و میخونم "خواننده معروف سیا هستم و نمیخوام کسی چهرمو ببینه" قرآن انجیل اوستا و بقیه کتاب های دینی رو از حفظ هستم. معدلم همیشه بیست بود و جالبه بدانید در ۶ سالگی وارد دانش گاه شدم و در ۱۲ سالگی خودم دانش گاه بزرگی رو در ... تاسیس کردم و شدم بزرگ ترین استاد اونجا.
نمیخوام از افتخاراتم بگم اما در زمینه های ورزشی چون:تمیز فوتبال فوتسال تیر اندازی کشتی دو. دو ماراتون پیاده روی شنا تیر اندازی با کمان سوار کاری و یوگا مدال دارم و حرف اول رو میزنم
چند ماهه اومدم ایران و تهران تو ریاست جمهوری زندگی میکنم
بقیه اعطلاتم رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tia๓o
عقب
بالا