عاشقانه‌ها عاشقانه های مونا برزویی

  • نویسنده موضوع Camila
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 1,125
  • کاربران تگ شده هیچ

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
منـو
با اسم کوچیکم صدا کن !
همین حالا که بغضم تو گلومه
بگو اون پیرهنت...
که بیشتر از من
گرفته عطر دستاتو
کدومه؟
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
من این پائین نشستم سرد و بی روح
تو داری می رسی به قله ی کوه
داری هر لحظه از من دور میشی
ازم دل میکنی.. مجبور میشی!!
تا مه راهو نپوشونده نگام کن
اگه رو قله سردت شد صدام کن
یه رنگ ِ مــُـرده از رنگین کمونم..
من این پایین نمیتونم بمونم !
خودم گفتم که تلخه روزگارت!
من و بیرون بریز از کوله بارت
دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد
به خاطر خودت دستاتو رد کرد
منم اونکه تو رو داده به مهتاب !
کسی که روتو می پوشونه تو خواب
کسی که واسه آغوش ِ تو کم نیست
می خوام یادم بره.. دست خودم نیست
با چشم ِ تر اگه تو مه بشینی
کسی شاید شبیه من ببینی..
تا مه راه و نپوشونده نگام کن
اگه رو قله سردت شد صدام کن
یه رنگ ِ مــُـرده از رنگین کمونم..
من این پایین نمیتونم بمونم. . .
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
اسم ِ تو نجاتم داد ، از دامن ِ تاریکی
شب عطر ِ گــُل آوُرده .. یعنی که تـو نزدیکی!
می بوسمت امشب یا .. می ترسم از آئیـنه !؟
بی طاقته دل گرچـه این فـاصله شیرینه
خاطرات ِ مــن با تــــو
کوتاهه ولی کم نیست
من گذشتم از دنیا
غیر از تورو یادم نیست..
تو مال ِ خودم میشی .. این معجزه ی من بود !
اینبار بخواه از من دستاتو بگیرم زود!
عـکســای تـو تاریکه ، چشمای تو غمگینه
مــن ، قابِ تو میشم که .. دنیا تورو می بینه !!
خاطرات ِ مــن با تـــو
کوتاهه ولی کم نیست
من گذشتم از دنیا
غیر از تورو یادم نیست..
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
نه خزون ، نه بهار
انگاری روزگار!
تو رو از دل من میرنجوند
اینکه تو هر قدم
میگذشتی ازم
قلبمو می لرزوند
آخرین لحظه ها
یاد تو از پاهام قدرت رفتن و میگیره
زندگی جاریه بی حضورت ولی
شکل یه راه تیره
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
من مثِ یه تک درختم که شکوفه کرده پائیز
گلی که شکفته اما توی یه فصل غم انگیز
من مثِ یه تک درختم پُر ِ شاخه های امید
پُر ِ برگایی که میرن تا در خونه ی خورشید
شاخه ی لرزون ِ دستام فکرِ لمس ِ آفتابه
نگو آرزوی خورشید تو زمستون توُ خوابه
یه درختم توی پائیز که شده به غصه محکوم
ولی میرم به جدالش با همین نگاه ِ معصوم
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
از وقتی یادمه غریبه بودم
از بچگی زمین و دوس نداشتم
همیشه بین ِ خودمو آدما
یکی دو تا خط فاصله گذاشتم
رو کتفِ من جای دوتا علامت
جای دوتا زخم ِ قدیمی مونده
جرأت نکردم از کسی بپرسم
ولی یکی بال ِ منو شکونده !......
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
سوسوي فانوسِ نگاه ِ تو
آرامش ِ اين راهِ تاريكه
ارابه ي شب عطرتو آوُرد
يعني كه راه ِ خونه نزديكه!
از هر مسيرِ سرد و طوفاني
انگار قبل از من گذر كردي
هر جا كه رفتم حرفي از گُل بود
شايد تو هم با من سفر كردي
من ، واژه هاي آشتي با تو
تو ، راز لبهاي فرو بسته
انكارِ حسم ديگه ممكن نيست
پلي كه از من به تو پيوسته
از معبر چشماي معصومت
بغض ِ تو مي رسه به خاموشي
تو صخره رو به روي بوراني
. تو ساكن ِ شهر فراموشي.
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
میدونم که جاده ها منتظرن
اومدن که دلخوشیمو ببرن
رهگذر نبودی تو! ساده نرو!
چرا گریه هام برات بی اثرن؟
چشم تو دوباره سوسو میزنه
دل من یه بار دیگه رو میزنه
بمون اینجا گرچه رویای سفر
تو چشات ستاره جارو میزنه......
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
یه روز سـرد پائیـــزی .. که باز از غصه لبریزی
می یای با کـوله بار غم .. چه اشکا که نمی ریزی !
برام با گریه می خونی .. پشیمــونی .. پشیمــونی
دلم می ریزه از حرفات .. تو چشمات میشه زندونی
شاید جاروی پلک تو .. با اشکات شونه شه بازم
بپـیچه عطر احساست .. دلم دیــوونه شه بازم
دیگه طاقت نمی یاره .. دل کوچیـک داغونم
اگه برگردی از قهرت .. تــورو می بخشه .. می دونم !
خیالی جز تو با من نیست .. بیا قهرارو پرپر کن
دلم از سنگ و آهن نیست .. تورو بخشیده .. باور کن..
 

Camila

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
14/6/19
ارسالی‌ها
518
پسندها
308
امتیازها
2,973
مدال‌ها
6
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
ساده خنديدي و
مردابِ غمم غرق
نيلوفر شد
پاگشا كردي گل نارنج و لاله عاشقتر شد......
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا