متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ ◘| دیالوگ‌های ماندگار از سه گانه پدرخوانده |◘

  • نویسنده موضوع SHIRIN.SH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 37
  • بازدیدها 1,086
  • کاربران تگ شده هیچ

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #1

b080b223129cb69942b563d897d4de4b.jpg


مایکل: وقتی جانی اول راه بود، یه قرارداد شخصی با رهبر یه گروه بزرگ موسیقی امضا کرد. و وقتی کارش بهتر و بهتر شد، می‌خواست از اونجا بیرون بیاد. جانی پسرخونده پدر منه. پدرم رفت تا این رهبر گروه رو ببینه و یه پیشنهاد ده هزار دلاری برای فسخ قرارداد با جانی داد. ولی رهبر گروه جواب رد داد. پس روز بعد پدرم رفت تا اون رو ببینه. اما این بار به همراه لوکا براتسی. در عرض یک ساعت، اون یه قرارداد ترخیص رو با یه چک تضمینی 1000 دلاری امضا کرد.

کی: چطور این کار رو کرد؟

مایکل: بهش پیشنهادی داد که نمی‌تونست رد کنه.

کی: چه پیشنهادی؟

مایکل: لوکا براتسی یه اسلحه به طرف سرش نشونه گرفت و پدرم گفت یا مغزش میاد پای...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #2
ویتو:‌ وقت صرف خانوادَت می‌کنی؟
جانی فانتین: البته که می‌کنم.
ویتو: خوبه. چون مردی که وقت صرف خانوادَش نمی‌کنه،‌هیچ وقت نمی‌تونه یه مرد واقعی باشه.​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #3
ویتو: دیگه هیچ وقت به کسی خارج از خانواده نگو که چی فکر می‌کنی.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #4
سانی: اونا باید سولاتزو رو به من تحویل بدن.
تام: این مسأله کاریه. مسأله شخصی نیست.
سانی: اونا به پدرم شلیک کردن.
تام: حتی اون حرکت هم کاری بود، نه شخصی.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #5
ویتو: تو درباره انتقام حرف می‌زنی. آیا انتقام، پسر تو رو بهت برمی‌گردونه؟ یا پسر منو به من؟ من از انتقام خون پسرم گذشتم. ولی براش دلایل شخصی دارم. کوچک‌ترین پسرم مجبور شد تا این کشور رو به خاطر ماجرای سولاتزو ترک کنه... و من باید ترتیب بازگشتشو در نهایت امنیت، در حالی بدم که تمام این اتهامات دروغین پاک شده. ولی من یه آدم خرافاتی هستم. اگه یه حادثه ناخوشایند براش اتفاق بیفته، اگه توسط یه مأمور پلیس مورد اصابت قرار بگیره یا اگه خودش رو تو سلول زندانش حلق‌آویز کنه یا اگه مورد اصابت یه رعد و برق قرار بگیره، من بعضی از افراد داخل این اتاق رو مقصر می‌دونم. و اون وقته که نمی‌بخشم. اما به غیر از اون، بذارید قسم بخورم. به روح نوه‌هام قسم می‌خورم که اون کسی نیستم که صلحی که امروز در اینجا...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #6
مایکل: پدر من هیچ فرقی با آدمای قدرتمند دیگه نداره. هر مردی که در قبال آدمای دیگه مسئوله. مثل یه سناتور یا رئیس‌جمهور.
کی: می‌دونی چقدر ساده به نظر میای؟
مایکل: چرا؟
کی: سناتورها و رؤسای جمهور آدم نمی‌کشن.
مایکل: تو چقدر ساده‌ای، کی!... کی! روش پدرم برای انجام کارها دیگه قدیمی شده. حتی خودش هم اینو می‌دونه. در عرض 5 سال، خانواده کورلئونه کاملاً قانونی می‌شه.​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #7
مو گرین: من با بارزینی صحبت کردم. من می‌تونم باهاش یه قرارداد ببندم و هتل رو حفظ کنم.
مایکل: واسه همین تو ملأ عام زدی تو گوش برادرم؟
فردو: اون چیزی مهمی نبود، مایک. مو منظوری از اون کار نداشت. گاهی وقتا کنترلش رو از دست می‌ده، ولی ما دوستای خوبی هستیم.
مو گرین:‌من کارهایی برای انجام دادن دارم. گاهی وقت‌ها باید زهر چشم بگیرم. ما با هم بحثمون شد، و من مجبور بودم ادبش کنم.
مایکل: برادر منو ادب کنی؟!​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #8
مو گرین: من با بارزینی صحبت کردم. من می‌تونم باهاش یه قرارداد ببندم و هتل رو حفظ کنم.
مایکل: واسه همین تو ملأ عام زدی تو گوش برادرم؟
فردو: اون چیزی مهمی نبود، مایک. مو منظوری از اون کار نداشت. گاهی وقتا کنترلش رو از دست می‌ده، ولی ما دوستای خوبی هستیم.
مو گرین:‌من کارهایی برای انجام دادن دارم. گاهی وقت‌ها باید زهر چشم بگیرم. ما با هم بحثمون شد، و من مجبور بودم ادبش کنم.
مایکل: برادر منو ادب کنی؟!​

فردو: مایک! تو نمی‌تونی به لاس‌وگاس بیای و با مردی مثل مو گرین اینطوری صحبت کنی!
مایک: فردو! تو برادر بزرگتر منی و من دوستت دارم. اما هیچ وقت در مقابل خانواده‌ات، طرف کس دیگه‌ای رو نگیر. هیچ وقت!​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #9
ویتو: تمام عمرم تلاش کردم که بی‌توجه نباشم. زن‌ها و بچه‌ها می‌تونن بی‌دقت باشن، ولی مردها نه!​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #10
مایکل: موضوع چیه؟ چی داره اذیتت می‌کنه؟ من از عهده‌اش برمیام. بهت گفتم که از پسش برمیام، پس از پسش برمیام.
ویتو: من این راه رو برای سانتینو در نظر داشتم... و فردو... فردو خوب بود. اما هیچ وقت این (کار) رو برای تو نمی‌خواستم. تمام عمرم کار کردم. به خاطر مراقبت از خانواده‌ام پشیمون نیستم. قبول نکردم که یه احمق باشم... که یه عروسک خیمه‌شب‌بازی باشم که سرنخ‌هاش دست کله گنده‌هاست. من پشیمون نیستم. این زندگی منه. اما همیشه فکر می‌کردم که وقتی نوبت تو برسه، تو باید یکی از اونایی بشی که سرنخ‌ها رو در دست داره. سناتور کورلئونه، فرماندار کورلئونه. یه همچین چیزی!​
 
امضا : SHIRIN.SH
عقب
بالا