متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار کویرِ آب بُرده| *Afsoon*کاربرانجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*AFSOON*

نویسنده انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
684
پسندها
8,042
امتیازها
24,973
مدال‌ها
22
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #11
رهسپار
"سپید"

باد در پستوها که می‌پیچد،
رودخانه به جوش می‌آید.
خاک، خورشید را در کمند خود می پیچد و
اقیانوس‌ها بالا می‌آیند.
.
.
.
گرداب روزهایی که در چرخه‌ی حقیقت گیر افتاده‌اند،
ردپایی که از من کنار ساحل به جا مانده را، در خود غرق می‌کنند.
«غریبه‌ی آشنا، محو و محوتر می‌شود»


# منم، آن کویری که آب آن را برد
 
آخرین ویرایش
امضا : *AFSOON*

*AFSOON*

نویسنده انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
684
پسندها
8,042
امتیازها
24,973
مدال‌ها
22
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #12
قسم
"نیمایی"

- موی زیبای عروسک اینجاست؟!
- سرخی گونه‌ی پروانه کجاست؟!

لخته خونی که از امروز شقایق مانده،
دامن خاطره را خوب طلایی کرده.
و پریشان شده در موی رها،
چشم رنگی پسربچه‌ی لُر.

چشم من می‌بیند؛ همه درگیر دعا...
گوش من می‌شنود؛ همه در بند صدا...
.
.
.
دستم انگار به سردی زمستان شده و
چشمم انگار به ماتی سکوت.
پشت آینده‌ی روزی که گذشت،
مدتی هست که این پنجره‌ها بیمارند.

# منم، آن کویری که آب آن را برد
 
آخرین ویرایش
امضا : *AFSOON*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا