متون و دلنوشته‌ها تیمآرِسْتآني‍ توء‍؛ کآش‍ تَجويزَت‍ کُنَند

  • نویسنده موضوع HOORI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 145
  • بازدیدها 5,211
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #81
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #82
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد
از بس که استخاره زدم تا ببینمت !
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #83
افتاده بود به جان "گل های خانه"
مردی که معشوقه اش
لباس های گلدار می پوشید !!
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #84
با یه پیج دیگه که عکسای خودم نبود و اصلا هیچکس نمیدونست این پیج برای منه، اینستاگرامش رو فالو کرده بودم و پیجش رو داشتم...
یه شب حدودای ساعت ۱۲ شب بود که دیدم یه استوری گذاشت....
یه عکس بود که نوشته بود:
"نفری یه سوال ازم بپرسید، قول میدم راستش رو بگم ..."
رفتم دایرکتش، پرسیدم: "میشه من جای یکی چندتا بپرسم؟ فقط قول دادی راستشو بگی!
گفت: باشه بپرس.
پرسیدم: هنوز دوسش داری؟
گفت: کی؟
گفتم: عشق سابقت رو میگم.
جواب داد: نه بابا کلا فراموشش کردم.
بغض کردم....
گفت: خب سوال بعدی!
پرسیدم: اگه یه روزی قرار باشه بازم کنار هم باشین قبولش میکنی؟
گفت: ای بابا دیگه خیلی حرمتا بین من و اون از بین رفته، عشق من و اون همین خاطره بمونه خیلی بهتره...
بغض داشت خفم میکرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #85
بچه رو دیدی?
سه چهار سالش مثلا!
دستاشو ڪِ باز میڪنه...
زل ڪه میزنه به چشمات و بغل میخواد
بغلش ڪِ نگیری...
اول لب و لوچه‌اش ڪج وماوج میشه...
یه‌چے میدوعه تو گلوش...
زور زورڪے قورتش میده...
ڪف دستاشو باز و بسته میڪنه...
خودشو رو پنجه پاش میڪشه...
اگه پشتتو ڪنی..
یه نمه پلڪاش خیس میشه...
سماجت میڪنه...
اشڪش صاف میاد لب مژه‌اش...
ڪه به یه پلڪ زدنش بنده!
حتما دیدی دیگه؟!
خودشو میڪشه جلو... گوشه شلوارتو میگیره...نگاه مبهوت و شفافشو میدوزه تو چشمات!
انگاری باور نمیڪنه نمیخوای بغلش ڪنی
اگه فقط یه قدم ازش فاصله بگیری...
اون گوشه لباست از مشتش بیرون بیاد...
یه چند لحظه گنگ نگاهت میڪنه...
پُقی میزنه زیر گریه...
اولین چیزیم ڪه بین هق هقش میپرسه
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #86
این‌همه وصله‌ی ناجورِ غزل بر تن عشق
این‌همه وصلِ غم‌انگیزِ خیالی کم نیست
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #87
سرزمین مادری رویای اجدادی کجاست
مردم این شهر میپرسند آبادی کجاست؟
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #88
خواب‌هایم بویِ تن تو را می‌دهد
نکند آن دورترها
نیمه شب در آغوشم می‌گیری؟!
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #89
رفت روی تخت و خوابید.غمش هم جای دیگری نداشت برود،کنارش دراز کشید!
 
امضا : HOORI

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,958
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #90
آن‌قدَر شعر مرا خواندی و گفتی احسنت
فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟!
 
امضا : HOORI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا