با یه پیج دیگه که عکسای خودم نبود و اصلا هیچکس نمیدونست این پیج برای منه، اینستاگرامش رو فالو کرده بودم و پیجش رو داشتم...
یه شب حدودای ساعت ۱۲ شب بود که دیدم یه استوری گذاشت....
یه عکس بود که نوشته بود:
"نفری یه سوال ازم بپرسید، قول میدم راستش رو بگم ..."
رفتم دایرکتش، پرسیدم: "میشه من جای یکی چندتا بپرسم؟ فقط قول دادی راستشو بگی!
گفت: باشه بپرس.
پرسیدم: هنوز دوسش داری؟
گفت: کی؟
گفتم: عشق سابقت رو میگم.
جواب داد: نه بابا کلا فراموشش کردم.
بغض کردم....
گفت: خب سوال بعدی!
پرسیدم: اگه یه روزی قرار باشه بازم کنار هم باشین قبولش میکنی؟
گفت: ای بابا دیگه خیلی حرمتا بین من و اون از بین رفته، عشق من و اون همین خاطره بمونه خیلی بهتره...
بغض داشت خفم میکرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.