متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اعتراف میکنم که...

  • نویسنده موضوع Ginny Weasly*.*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 104
  • بازدیدها 2,021
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aina_Z7

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,361
پسندها
57,989
امتیازها
60,572
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #51
اعتراف میکنم خیلی وقتا شکستم و نابود شدم ولی قوی تر بلند شدم:53::sun-bespectacled:
 

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #52
اعتراف میکنم باز ستایش میاد میگه چرا فاز درک کردن hiury رو گرفتی^_^
 
امضا : *Soheyla*

Aina_Z7

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,361
پسندها
57,989
امتیازها
60,572
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #53
اعتراف میکنم اصلا توقع مرگ دوستی که تمام بچگیم رو باهاش گذروندم نداشتم:(
 

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #54
اعتراف میکنم الان حال اون ادمی رو دارم که از کشتی نوح جا مونده.
 
امضا : *Soheyla*

Ginny Weasly*.*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
1,858
امتیازها
16,913
  • نویسنده موضوع
  • #55
اعتراف میکنم خیلی زمانا به اینکه چطور میمیرم فکر میکنم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] - JiMin -

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,425
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #56
اعتراف می‌کنم که اونی که زنگ خونه همسایه رو میزد من بودم نه پسر کوچه بغلی.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,425
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #57
اعتراف می‌کنم اونی ک عروسک دوستم رو پاره کرد من بودم ن گربه‌.
 
امضا : NASTrr

Ginny Weasly*.*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
1,858
امتیازها
16,913
  • نویسنده موضوع
  • #58
اعتراف میکنم هروقت احساس میکنم دیگه نمیتونم غمامو کنترل کن میرم یه جای خلوت عین به کوچولوهایی که تنها موندن از ته دلم زار میزنم و بعد باظاهری خوبو خندان پیش مادرم برمیگردم
 
  • Sad
واکنش‌ها[ی پسندها] - JiMin -

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,425
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #59
اعتراف می‌کنم وقتی شیش سالم بود یه بار بابام پول بهم نداد منم اینقدر هوس لواشک کرده بودم که یه اسکناش ۵۰ هزار تومانی رو به جای اسکناس ۵۰۰ تومنی از جیبش کش رفتم
 
امضا : NASTrr

Ginny Weasly*.*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
1,858
امتیازها
16,913
  • نویسنده موضوع
  • #60
اعتراف میکنم یه بار نزدیک بود یه ماشین بدزدتم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا