با یکی چت میکردم
همینطوری، بی منظور سر یه موضوعی قرار بود کاری برام انجام بده
وقتی کاری که ازش خواستم رو انجام داد باز باهام حرف میزد منم چیزی نگفتم
گفتم کاری بهم نداره که چیکارش دارم؟
بعد چند روز خر بازی در آورد و باهم دعوامون شد و یهو گفت: یعنی میخوای کات کنی!؟
اغا من چشمام شد اندازه نعلبکی و چشمامو بستم هرچی به ذهنم میرسید بارش کردم :///
مرتیکه تَوهمی!
من کلا دختر عمم را می بینم عصابم خرد میشه
بس که لوس و بی مزه اس
یه روز رفته بود داخل اتاقم کلا همه چیز را بهم ریخته بود
اعصابم خرد شد رفتم انداخمش توی استخر
خب از اون جایی ک به شدت عصبی و خشنم /:
وای به حال اون روزی ک ینفر ک خیلی برام مهمه پیامم رو سین کنه ینی ایقد عصبی میشم ک نگو دوس دارم جرش بدم/:(البته ببخشیدااا)
مخصوصا ینفری هست تو انجمن ک پی ام میدم سین میکنه خدایااا به من صبر بده
هر چی بشه عصبی میشم مخصوصا وقتی ینفر رو مخم باشه و اینکه بی حوصله باشم کلا دهن ادمو سرویس میکنم
وقتی یه کاری میکنم یه نفر تهدیدم میکنه یعنی دلم می خواد زمین دهن باز کن برم توش همون لحظه هرکی این کار کرده تا چن روز یه بی محلی حسابی نصیبش میشه که به غلط کردن بیفته
همیشه دنبال صلحم
دعوا کردن آخرین کاریه ک ترجیح میدم انجام بدم..
ولی خو ی روز رفیقم برگشت بم گف چرا همش سعی میکنی شبیه فلانی باشی؟!
برگشت گف همه شخصیتتو داری از رو اون یارو اسکی میری!
انقد ی دفه عصبی شدم
تمام هویتمو کلا زیر سوال برد
اخه بی منظور و با ی لحن معمولیم نگفته بود
طـــعنه خرکی بود لامصب!
نمدونم چرا یهو انگا یکی گازم گرفته دهنمو وا کردم بلند بلند باش دعوا کردم
کتابمم ک دستم بود پرت کردم اون ور کلاس
انقد بد بش پریدم ک همون لحظه زد زیر گریه!..
دیگه هم اشکاشو دیدم ب گوجه خوردن افتادم :|
...
خدایا توبه منو بپذیر رُب خوردم.. :|